باز با مرغ سحر خوان غنچه عهد تازه بست
دفتر گل را به عنوان وفا شیرازه بست
جذب آب و سبزه بیرون برد گل رویان شهر
محتسب هرچند از غیرت در دروازه بست
جوش مستان و خروش رود و گلبانگ هزار
زین نواها در هوا از شش جهت آوازه بست
اشتیاق باده چندان شد که هنگام صبوح
نرگس مخمور نتواند لب از خمیازه بست
طرح این مجلس برون ز اندازه ی وهم است و عقل
آفرین بر دانش استاد کاین اندازه بست
نازکان باغ را حاجت به رنگ و بو نبود
زین سبب در کاسه های لاله مشک و غازه بست
طبع موزون فغانی بین که در گلزار عشق
هر بهار از معنی رنگین چه نخل تازه بست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی به عید و بهار اشاره میکند و به اوج سرزندگی و شادابی طبیعت میپردازد. او از مرغ سحر و گلها و جنبههای خوشگذرانی زندگی میگوید و اشتیاق روحی و عاطفی به باده و شادی را بیان میکند. در این میان، شاعر بیان میکند که زیباییهای طبیعی به خودی خود، نیازی به رنگ و عطر ندارند و عشق و هنر میتوانند آنها را زینت ببخشند. در نهایت، شاعر بر اهمیت خلاقیت و دانش در خلق زیباییهای هنری تأکید میکند.
هوش مصنوعی: پرنده سحر دوباره با گلها قرار جدیدی گذاشت و برگهای گل را به خاطر وفاداریهای گذشته، به طور مرتب و منظم کنار هم قرار داد.
هوش مصنوعی: زندهنگهداشتن زیبایی و طراوت طبیعت حتی وقتی که مردان سختگیر و متعصب در برابر آن ایستادهاند، کار سادهای نیست. با وجود تمام تلاشهای آنها برای جلوگیری از ظهور زیباییها، طبیعت همچنان میتواند خود را به نمایش بگذارد و جلوهگری کند.
هوش مصنوعی: شور و هیجان مستی و صدای جاری رود و آواز خوش هزار نغمه در فضا به طور همزمان از هر طرف به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اشتیاق برای نوشیدن شراب آنقدر زیاد شد که وقت صبح، نرگس مست نمیتواند دهانش را از خواب بیدار کند و یواش و خمیازهکش به روز جدید شروع کند.
هوش مصنوعی: این مجلس به قدری زیبا و شگفتانگیز است که فراتر از تصور و دانش انسانی میباشد. همچنین بر هوش و فرزانگی استاد دانش و توانایی او در برقراری این زیبایی تحسین و آفرین میفرستم.
هوش مصنوعی: زیبا رویان باغ نیازی به عطر و رنگ ندارند، به همین دلیل در ظرفهای گل لاله، مشک و عطر میریزند.
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و لطافت احساساتی که در فضای عشق وجود دارد اشاره شده است. شاعر به توصیف بهار و گلزار عشق میپردازد و نشان میدهد که در هر فصل تازهای که میرسد، چه زیباییها و معانی رنگین جدیدی به دنیا اضافه میشود. در واقع، عشق به عنوان یک گلزار پر از رنگ و عطر توصیف شده که در هر بهار، تازگی و طراوت خود را به نمایش میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهر قتل ما کمر آن حسن بی اندازه بست
دفتر گل را خس و خاشاک ما شیرازه بست
بی دماغان جنون را رام کردن مشکل است
سوخت لیلی، محمل خود تا بر این جمازه بست
سوخت چون خال از فروغ عارض گلگون او
[...]
از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه بست
بار اوراق تغافل را چرا شیرازه بست؟
ای که گویی نیست با معشوق کاری عشق را
محمل لیلی که غیر از عشق بر جمازه بست؟
در تماشای در و دیوار کوی ساقیان
[...]
باز با مژگان ما سیلاب عهدی تازه بست
کوتوال چرخ از آهم در دروازه بست
صرصر آسودگی بازم پریشان کرده بود
گردباد عشق اجزای مرا شیرازه بست
بسکه میبالد ز ذوق خود نگنجد در نیام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.