ای رخ فرخنده ات خورشید ایوان جمال
قامت نورانیت شمع شبستان خیال
هدهد فرخنده فال طرف بامت جبرئیل
بلبل دستانسرای باغ اسلامت بلال
گاه اعجاز کلام از لفظ گوهر بار خویش
داده یی صدره فصیحان عرب را گوشمال
نطق انفاس روانبخش تو در لفظ حدیث
از صفا چون گوهر رخشنده در آب زلال
شد مسلسل گوهر ارواح در بحر قدم
شاهباز عرش پرواز تو چون افشاند بال
خاستی از جوهر خاک قدومت ذره یی
کلک صورتگر نهادی بر رخ خورشید خال
کی ابد آباد گشتی گر نبودی در ازل
آفرینش را به خاک آستانت اتصال
بود در لوح ازل آدم مجرد چون الف
منضم از نام محمد گشت باوی میم و دال
اینکه می جست از خدا طوفان به آب دیده نوح
خواست تا بنشاند از پیش رهت گر درحال
نور بیچون بود مرآت دلت زانرو نشد
جز تو کس را در درون خلوت جانان مجال
لن ترانی شد جواب موسی عمران ز طور
بر تو خود ظاهر شد انوار مقدس بی سؤال
یکنظر نور تجلی دید و بیخود شد کلیم
روز و شب داری تو آن را در نظر بی انفعال
تا سر خوان نبوت را ولینعمت شوی
شد خلیل از انتظار مقدمت همچون خلال
بوی خلقت گر نبودی شامل حال رسل
کی سلیمانرا به فرمان آمدی باد شمال
از حجر مرغ مرصع شد به فرمانت عیان
جان نثار مقدمت ای طایر فرخنده فال
پرتو مهر ازل کز حسن یوسف جلوه داشت
از مه روی تو ظاهر گشت بر وجه کمال
گلشن جان را سبب نخل دلارای تو شد
بردمد آری هزاران شاخ گل از یک نهال
فقرت از تسکین مسکینان امت بود و بس
ورنه کی باشد نبوت را زیان از ملک و مال
مه اسیر دام مهر تست ز آنرو می کشد
هر سر ماهش فلک در طوق سیمین هلال
فیض عامت گر نبودی زاد راه آخرت
آدم خاکی چه کردی چاره ی مشتی عیال
مرکب عزم ترا صانع ز فضل خویش داد
تن ز جوهر سرز در وز رشته های حور یال
رحمت عام تو با شاه و گدا باشد یکی
آب صافی را چه غم از کاسه ی زر یا سفال
در سجود افتند خلق عالمی بی اختیار
شعله ی شمع رخت هر جا که یابد اشتعال
هر خیال بد که در دل داشتند اهل نفاق
جمله را احسان عوض کردی زهی حسن خصال
نور ابن عم تو نبود جدا از نور تو
در میان یکدلان رسم دویی باشد محال
سر نزد زین هفت پرده بر مثال پنج فرق
پنج گوهر در بها و قدر، بی شبه و مثال
در قبای سبز، یکتا سرو آزاد حسن
شمع سبزی بود روشن در سرابستان آل
در لباس ارغوانی، نخل گلرنگ حسین
راست چون شاخ گلی در بوستان اعتدال
زینت و زیب ریاض شرع زین العابدین
آن بهار بی خزان آن آفتاب بی زوال
شمع محراب امامت باقر، آن کز علم و دین
از سر سجاده ی طاعت نرفتی ماه و سال
حفظ جعفر گر شود پیوند ترکیب زمان
تا ابد سر رشته ی هستی نیابد انفصال
بحر عرفان موسی کاظم که از عین ورع
گوهر افشان بود چشمش دایم از فکر مآل
قبله ی هشتم غریب طوس کز بیداد و جور
شربت زهر مخالف خورد بی تغییر حال
هر پسر کو از دل و جان پرورد مهر تقی
همچو شیر مادرش نان پدر بادا حلال
ماه ایوان ولایت شاه روشندل نقی
آنکه مهرش در دل هر ذره دارد اتصال
شهسوار لشکر دین عسکری آن کز شکوه
زیر نعل توسن او توتیا گردد جبال
حضرت ختم ولایت مهدی صاحب زمان
آنکه زو شد صدر خاور رشک ایوان جلال
یا حبیب الله بحق مهر این روشندلان
کز دعا روز جزا خلقی رهانند از وبال
از کمال و رحمت و احسان، من درمانده را
دستگیری کن که هستم غرقه ی بحر ضلال
سر به زانو مانده ام عمری به فکر نعت تو
قامت خم گشته ام اینک بدین معنیست دال
یک رقم از بحر اوصافت نیارد در قلم
گر فغانی تا ابد نظم سخن بندد خیال
تا زنند از غایت همت ببام قصر دین
پنج نوبت اهل دین بر کوس استغنا دوال
گوش جان دوستانت باد بر نعت و درود
جسم بدخواه و مخالف از فغان و ناله نال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن به توصیف ویژگیها و مقام بلند پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) پرداخته شده است. شاعر پیامبر را چون خورشید زیبایی توصیف میکند که نورش بر دلها و جانها میتابد و نظرهایی لطیف به شخصیتهای بزرگ اهل بیت میاندازد. او با اشاره به شخصیتهای مهم چون امامان و پیامبر، بر اهمیت رحمت و هدایت آنان تأکید میکند. در این شعر ویژگیهایی چون علم، محبت، و رحمت این بزرگواران برجسته میشود و شعر به نوعی دعا و نالهای برای یاری و راهنمایی از آن بزرگواران به شمار میآید. شاعر با تسلیموارگی و تواضع نسبت به آنان به ستایش و تمجید پرداخته و ابراز نیاز به رحمت و راهنمایی آنان میکند.
هوش مصنوعی: ای چهرهی زیبا و خوشحال تو همچون خورشید در آسمان زیبایی، و قامت نورانیات همانند شمع در شبستان خیال و خیالپردازیهای من است.
هوش مصنوعی: پرندهای خوش خبر بر روی بام تو نشسته که جبرئیل او را بشارت میدهد و بلبل، که سخنسرای دستان است، در باغ اسلام تو میخواند.
هوش مصنوعی: گاه کلام با قدرت و زیبایی خود، چنان تأثیری دارد که باعث میشود بزرگترین و فصیحترین سخنوران عرب هم به شیوهی آن گوش بسپارند و تحت تأثیر قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: صحبتهای دلنشین و روحافزای تو مانند کلمات زیبا و شفاف است که در دل مینشیند، مانند درخشندگی یک گوهر در آب زلال که جذاب و دلربا است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف عروج و پرواز روحها و قدرت الهی میپردازد. او از وجود گوهری صحبت میکند که همچون زنجیرهای در عمق هستی قرار دارد و در این میان، شاهباز عرش، یعنی پرندهای عظیم و بلندپرواز، به تعبیر آزادی و تعالی روح اشاره دارد. همچنین به تعبیری، بالهای این پرنده به مانند بارشی است که در آسمان پاشیده میشود و نماد قدرت و آزادی در صعود به فضاهای بالاتر است.
هوش مصنوعی: خواستی که از خاک وجودت، نقطهای شگفتانگیز بر چهره خورشید بگذاری، مانند اثر هنرمندی که بر روی چهره زیبایی میکشد.
هوش مصنوعی: کی میتوانستی جاودانه و همواره برقرار بمانی اگر در آغاز آفرینش، وجودی نداشتی و به خاک آستانت ارتباطی نمییافت.
هوش مصنوعی: در لوح ازل، آدم به صورت روحی خالص موجود بود و مانند حرف "الف" به نام محمد متصل شد و به واسطه حروف "میم" و "دال" شکل گرفت.
هوش مصنوعی: نوح با چشمان اشکبارش در جستجوی خدا بود و از او خواسته بود تا طوفانی ایجاد کند که بتواند او را از مشکلات و موانعش نجات دهد و راه را برایش هموار کند.
هوش مصنوعی: نور بینهایت، آینه دل توست؛ از این رو، جز تو هیچ کس را در خلوت جانان جایی نیست.
هوش مصنوعی: تو هرگز مرا نخواهی دید، این پاسخ موسی بود که از کوه طور دریافت کرد. نورهای مقدس بدون هیچ سؤالی بر تو نمایان شدند.
هوش مصنوعی: یک چشمانداز از نور حقیقت را دید و به حالت شگفتی و حیرت درآمد. ای کلیم (موسى)، روز و شب این نور را در نظر داری و نسبت به آن بیتأثیری.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر سر سفره نبوت نشستهای و نعمتی بزرگ به تو عطا شده، باید همچون ابراهیم (خلیل) منتظر آمدنت باشم و برای این دیدار آمادهام.
هوش مصنوعی: اگر عطر خلقت وجود نداشت، دیگر پیامبران چگونه میتوانستند مانند سلیمان، بدینسان به فرمان باد شمال تسلط یابند؟
هوش مصنوعی: پرندهای که از سنگی زیبا و پر زرق و برق شکل گرفته، به خاطر فرمان تو نمایان شده است. جانم را به خاطر حضور تو قربانی میکنم، ای پرندهای خوششانس و نیکو مقدر.
هوش مصنوعی: نور عشق ازل که در زیبایی یوسف درخشید، اکنون بر روی تو نمایان شده و به کمال رسیده است.
هوش مصنوعی: گلشن جان به خاطر وجود نخل دلانگیز تو شکوفا شده است و از یک درخت، هزاران شاخه گل به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: فقر تنها برای آرامش نیازمندان جامعه بود و بس. در غیر این صورت، آیا نبوت میتواند از داشتن ثروت و اموال ضرر ببیند؟
هوش مصنوعی: ماه به دام عشق تو گرفتار است و به همین دلیل، هر یک از او که به سمت آسمان میرود، در حلقهای نقرهای شکل از هلال ماه محاصره میشود.
هوش مصنوعی: اگر نعمت تو گسترده نبود، انسانهایی که از خاک آفریده شدهاند، در راه رسیدن به آخرت چه میکردند و چگونه میتوانستند برای زندگی خود که محدود به چند نفر است، تدبیری بیندیشند؟
هوش مصنوعی: توانی و ارادهات را خداوند با فضل و نیکی خود به تو عطا کرده است. وجود تو از ذات پاکی خلق شده و زیباییات همچون یالی که حوران دارند، با ظرافت و جلال است.
هوش مصنوعی: رحمت تو به همه، اعم از پادشاه و گدا، یکسان است. آب زلال و پاک از کاسهی طلا یا سفال چه اهمیتی دارد؟
هوش مصنوعی: مردم به طور ناخودآگاه در برابر زیبایی تو خضوع میکنند و مانند شعلهای که شمع را روشن میکند، هر جا که تو باشند، آتش اشتیاق در دلشان شعله ور میشود.
هوش مصنوعی: هر فکر بدی که اهل نفاق در دل داشتند، تو به جای آن، نیکی و احسان کردی. چقدر خوب است که این ویژگی را داری!
هوش مصنوعی: نور پسرعمویت از نور تو جدا نیست، در دلهای یکدلی، دوگانگی غیرممکن است.
هوش مصنوعی: سر را بالا ببر، زیرا در پس این هفت پرده، پنج بخش وجود دارد که هر یک از آنها به اندازهای ارزشمند و با کیفیت است که هیچ شبیه و مشابهی ندارد.
هوش مصنوعی: در جامهای سبز، سرو بلند و زیبایی وجود داشت که مانند شمعی سبز در یک منطقه سرابگونه میدرخشید.
هوش مصنوعی: در لباسی به رنگ ارغوان، نخل سرخ و زرد حسین شبیه به شاخه گلی در باغی که به توازن و اعتدال رسیده، قرار دارد.
هوش مصنوعی: زینت و زیبایی باغهای دین، زین العابدین است. او بهار همیشگی و خورشید پایدار است.
هوش مصنوعی: شمعی که در محراب امامت باقر میدرخشد، نماد علم و دیانت است و او همواره از موقف عبودیت و بندگی خارج نشده است، چه ماهها و چه سالها بگذرد.
هوش مصنوعی: اگر پیوند و ارتباط جعفر برقرار شود، ترکیب زمان تا ابد سررشته وجود را پیدا کرده و هیچ گاه از هم جدا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: موسی کاظم، در عمق دریای عرفان غرق شده است و ویژگی او، خلوص و پرهیزگاریاش است که مانند جواهر میدرخشد. او همیشه در فکر عاقبت و پیامدهای اعمال خویش است.
هوش مصنوعی: قبلهی هشتم، در شهری غریب به نام طوس، از ظلم و ستمی که به او روا داشتند، دچار رنج و درد شد و همچنان از این وضعیت دچار تغییر و دگرگونی نگردید.
هوش مصنوعی: هر پسری که با عشق و محبت بزرگ شده باشد، مانند شیری که از مادرش شیر میخورد، نان پدرش برای او حلال و جایز است.
هوش مصنوعی: ماه در آسمان فرمانروایی، روشنیبخش دلهای نیکوکاران است. او که عشق و محبتش در وجود هر ذرهای وجود دارد و ارتباطی عمیق با همه ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: یک فرمانده مقتدر از لشکر دین وجود دارد که شکوه و جلال او به قدری زیاد است که حتی کوهها هم در زیر سم ستوریش به گردی تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: حضرت مهدی، که آخرین پیشوای الهی است، در زمان خود به عنوان شخصیت برجستهای در سرزمینهای شرقی شناخته میشود و مقام او باعث حسادت و تحسین دربارهای بزرگ میگردد.
هوش مصنوعی: ای محبوب خدا، به حق محبت این روشندلان که با دعاهای خود در روز قیامت، بندگان را از سختیها نجات میدهند.
هوش مصنوعی: از بزرگی و مهربانی و لطف خود، به من که در رنج و سختی هستم کمک کن، زیرا در حال غرق شدن در دریا و گمراهی هستم.
هوش مصنوعی: من سالهاست که به فکر تو هستم و سرم را به زانو گذاشتهام. حالا به خاطر این عشق و علاقهام، قامت من خم شده است.
هوش مصنوعی: هیچ نوشتهای نمیتواند تمام ویژگیها و صفات او را به درستی بیان کند، چون حتی اگر کسی به توصیف او بپردازد، باز هم تخیل و احساساتش به طور کامل نمیتواند حقیقت را بازتاب دهد.
هوش مصنوعی: در نهایت تلاش و اراده، اهل ایمان به اوج ارتفاع و شکوه دین میرسند و چندین بار با ابزارهای مختلف به دنیا اعلام میکنند که در زندگی به نعمت و بینیازی دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: به گوش جانت توجه کن که دوستانت به نیکی و مهر یاد میکنند، در حالی که دشمنان و مخالفان با ناله و فغان به فکر گزند زدن هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال
فال فیروزی و زرّست : آسمان و بوستان
کان یکی پیروزه جامه است این دگر زرّین نهال
گرد برگ زرد او بر چفته شاخ زرد خوش
[...]
اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال
خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال
با دعا و با تضرع دستها بر داشتند
پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال
نصرة دین و دوام دولت و امن جهان
[...]
تا شمر چون درع داودی شد از باد شمال
گشت چون تخت سلیمان گلبن از حسن و جمال
در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار
مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال
کرد چون عمان زمین را اشگ ابر قطره بار
[...]
عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال
هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال
اتفاق و اتصال هر دو بر ما خرم است
مرحبا زین اتفاق و حبذا زین اتصال
عید آیینی است کز وی هست ملت را شرف
[...]
بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال
در مکان آتش زنید ای طایفهٔ ارباب حال
زینهار و زینهار از گرم رفتن دم زنید
زین یجوز و لایجوز و خرقه و حال و محال
خرقهپوشان گشتهاند از بهر زرق و مخرقه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.