آشکارا نهان کنم تا چند؟
دوست میدارمت به بانگ بلند
دلم از جان خویش دست بشست
بعد از آن دیده بر رخ تو فکند
عاشقان تو نیک معذورند
زان که نبود کسی تو را مانند
دیدهای کو رخ تو دیده بود
به خیال تو کی شود خرسند؟
روی بنما، نظر تو باز مگیر
از من مستمند زار نژند
بر تن ما تو حاکمی، ای دوست
خواه راحت رسان و خواه گزند
ای ملامت کنان مرا در عشق
گوش مینشنود ازینسان پند
گرچه من دور ماندهام ز برت
با خیال تو کردهام پیوند
آن چنان در دلی، که پندارم
ناظرم در تو دایم، ای دلبند
تو کجایی و ما کجا؟ هیهات!
ای عراقی، خیال خیره مبند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف عشق و دلتنگی سروده شده است. شاعر به معشوقش ابراز عشق میکند و بیقراری خود را از دوری او بیان میکند. او از قدرت و زیبایی معشوق سخن میگوید و تأکید میکند که هیچکس نمیتواند مانند او باشد. شاعر به دیگران میگوید که از نصیحتهایشان در عشق گوش نمیدهد و فقط به خیال معشوق خود آرامش مییابد. همچنین، او در آرزوی دیدار معشوقش است و میگوید که هرچقدر هم دور باشد، دلش به او پیوند خورده است. شعر ترکیبی از عشق، دلتنگی و انتظار برای وصال است.
هوش مصنوعی: تا کی باید عشق خود را پنهان کنم؟ من تو را با صدای بلند دوست دارم.
هوش مصنوعی: دل من دیگر به جان خود اهمیت نداد و پس از آن چشمش به چهره تو افتاد.
هوش مصنوعی: عاشقانت به خوبی مورد عذر هستند، زیرا هیچکس مانند تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چشمی که زیبایی تو را دیده است، چگونه میتواند به چیز دیگری راضی و خوشنود باشد؟
هوش مصنوعی: لطفاً چهرهات را به من نشان بده و نگاهت را از این بیچاره دور نکن.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو حاکم بر زندگی ما هستی؛ خواه قصدی برای آرامش ما داشته باشی و خواه تصمیمی برای ایجاد درد و رنج.
هوش مصنوعی: ای کسانی که مرا ملامت میکنید، در عشق من گوش به پند و سخن شما نمیدهم.
هوش مصنوعی: با اینکه از تو دور هستم، اما با خیال تو ارتباطی عمیق برقرار کردهام.
هوش مصنوعی: تو به حدی در دل من جا داری که فکر میکنم همیشه ناظر تو هستم، ای عشق من.
هوش مصنوعی: تو کجا هستی و ما کجا؟ هیچ! ای عراقی، خواب و خیال باطل نداشته باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دیوه هر چند کابرشم بکند
هرچه آن بیشتر به خویش تند
بر سر باد تند و موج بلند
تا بیک آبخوستشان افکند
نرسد دست من به چرخ بلند
ورنه بگشادمیش بند از بند
قسمتی کرد سخت ناهموار
بیش و کم در میان خلق افکند
این نیابد همی به رنج پلاس
[...]
ای سنایی! ز جسم و جان تا چند؟
برگذر زین دو بینوا در بند
از پیِ چشمزخمِ خوشچشمی
هر دو را خوش بسوز همچو سپند
چه کنی تو ز آب و آتش یاد
[...]
ای بعزم تو فتح را پیوند
پست با همت تو چرخ بلند
خان عادل تویی و از عدلت
هست چون خلد عدن خطبه چند
دین حق را کمالی و مرساد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.