گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عراقی

ای ز روی تو آفتاب خجل

وز لبت آب زندگی حاصل

عاشقان را خیال عارض تو

در شب تیره نور دیده و دل

زانکه روی تو را ز غایت لطف

برگ گل شرمسار و لاله خجل

ز آرزوی قد تو سرو سهی

خشک بر جای مانده پا در گل

ای لبت را اسیر آب حیات

وی رخت را غلام شمع چگل

از برای کمند گیسویت

رشتهٔ جان عاشقان مگسل

رمقی بود باقی از جانم

که تو ناگه بدو شدی واصل

وای اگر خاطرت به جانب ما

لحظه‌ای دیرتر شدی مایل

اتفاقی عجب: عراقی و وصل!

زانکه آشفته گم کند منزل

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode