ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو
سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو
مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو
دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو
در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان
کیست که نیست در جهان عاشق و مبتلای تو؟
دست تهی به درگهت آمدهام امیدوار
لطف کن ار چه نیستم در خور مرحبای تو
آینهٔ دل مرا روشنیی ده از نظر
بو که ببینم اندر او طلعت دلگشای تو
جام جهان نمای من روی طرب فزای توست
گرچه حقیقت من است جام جهان نمای تو
آرزوی من از جهان دیدن روی توست و بس
رو بنما، که سوختم از آرزوی لقای تو
کام دلم ز لب بده، وعدهٔ بیشتر مده
زان که وفا نمیکند عمر من و وفای تو
نیست عجب اگر شود زنده عراقی از لبت
کاب حیات میچکد از لب جان فزای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و محبت عمیق و شگفتانگیز اشاره دارد. شاعر به زیبایی و دلربایی معشوقش اشاره میکند و از درد و رنج عاشقان میگوید که در جستجوی وصال او هستند. او با امید به درگاه محبوب آمده و از او درخواست محبت میکند. شاعر از آرزوهای خود نسبت به دیدن روی معشوق سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که تمام آرزوهایش تنها به خاطر عشق اوست. در نهایت، شاعر به زیبایی لبهای معشوق اشاره میکند که حیاتبخش و شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: ای دل و جان، عاشقان بسیار هستند که به دیدن تو مشتاقند. در حقیقت، زیبایی تو مانند سرمهای است که در چشمان پادشاهان میدرخشد و خاک پای تو، ارزش و مقام خاصی دارد.
هوش مصنوعی: لبخند تو درمانی برای روح خستههاست و زیبایی گیسوان تو در دل شکستهها دام میگسترد.
هوش مصنوعی: در زیباییهای زلف و خال تو، دل همه مردم جهان گرفتار شدهاند. آیا کسی در این دنیا هست که عاشق و دلبسته تو نباشد؟
هوش مصنوعی: با دست خالی به درگاه تو آمدهام و امیدوارم به لطف تو، هرچند که شایستهی محبت تو نیستم.
هوش مصنوعی: ای دل من، لطفاً نوری به من بده از چشم تو تا بتوانم چهره زیبا و دلنشین تو را در آینهٔ دل خود ببینم.
هوش مصنوعی: جامی که تمام عالم را نشان میدهد، بازتاب شادی و خوشحالی توست. هرچند حقیقت واقعی من در این جام، تصویر توست.
هوش مصنوعی: من تنها آرزویم دیدن چهره تو از این دنیا است، فقط همین را نشانم بده؛ چون به خاطر آرزوی ملاقات با تو سوختهام.
هوش مصنوعی: خواهش میکنم آرزوی دل من را برآورده کن، اما در مورد وعدههای بیشتر چیزی نگو، زیرا نه عمر من زیاد است و نه تو میتوانی به وعدههایت عمل کنی.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر یک عراقی به لطف لبهای تو زنده شود، زیرا حیات و جانفزایی از لبهای تو جاری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داد دلم به دست غم طره دلربای تو
برد به عرض بوسه جان عارض جانفزای تو
گر دل و جان ز دست شد غم نخورم برای خود
زانکه چه جان چه خاک ره گر نبود برای تو؟
دل که بود که دم زند تا ندهد مراد تو؟
[...]
ای دل مبتلای من شیفتهٔ هوای تو
دیده دلم بسی بلا آن همه از برای تو
رای مرا به یک زمان جمله برای خود مران
چون ز برای خود کنم چند کشم بلای تو
نی ز برای تو به جان بار بلای تو کشم
[...]
جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو
بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود
هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو
نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو
[...]
ای به تو آرزویِ من بیشتر از جفایِ تو
سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو
دشمن و دوست گو بکن هر غرضی که ممکن است
جور همه جهانیان من بکشم برای تو
باقیِ عمر بر درت سر بنهم به بندگی
[...]
باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو
عمر اگر وفا کند جان من و جفای تو
نیست امید کز توام یک گل بخت بشگفد
عمر به باد می دهم بیهده در هوای تو
گریه و آه سرد من گر بر بایدت کسی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.