گنجور

 
ابن یمین

گذر کن از ره لطف ای نسیم باد شمال

بخاک درگه نوئین شهنشان کرتای

امیر عالم عادل که غیر او نرسید

ز خسروان جهان کس درین سپنج سرای

به بی نظیری عنقا و همت شهباز

بدلفریبی طاوس و فرخی همای

ز رهبری سعادت همانزمان که رسی

بدان خجسته جناب ای نسیم روح افزای

نخست بوسه ده آن آستان عالی را

بس آنکه از در تقریر اشتیاق درای

نیاز ابن یمین عرضه کن بشرط ادب

بگوی کای مه و مهرت خجل ز روی و زرای

تو آفتابی و من ذره هوا دارت

چو آفتاب سوی ذره التفات نمای