ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد
سپهر کشور داد و دهش سپاهانشاه
ستوده سرور عالم که صیت مکرمتش
علم فراخت ز ماهی بر اوج قبه ماه
مثال ممتثل آمده به بنده ابن یمین
که شعر خویش روان کن بسوی این درگاه
اگر چه گوهر نظمم کرای آن نکند
که من نثار کنم بر جناب حضرت شاه
ولی چو داد مثال امتثال واجب شد
از آنکه هست برین عقل کار دیده گواه
که شاه تاجور تخت چارمین بر بست
کمر به بندگی او بطوع بی اکراه
سه چار جزو ز اشعار خود فرستادم
بسان نامه اعمال خویش کرده سیاه
گر از مهب عنایت وزد نسیم قبول
وگر بعین عنایت کند ببنده نگاه
بزیر پای کنم پست فرق فرقد را
ز بس بلندی قدر و ز بس جلالت جاه
پناه دین الهست تا بماند دین
بعز و ناز بما ناد در پناه اله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه
بر من آمد خورشید نیکوان از راه
چو چین کرته بهم بر شکسته جعد کشن
چو حلقه های زره پر گره دو زلف سیاه
نبیدنی به کف و هر دو رخ به رنگ نبید
[...]
مبارکی و سعادت نمود روی بشاه
از آن مبارک و مسعود تحفهای زاله
چه تحفه ایست ؟ یکی فر خجسته فرزندست
موافقان را شادی فزای و انده کاه
بشهریاری و شاهی تمام نسبت او
[...]
ز در درآمد دوش آن نگار من ناگاه
چو پشت من سر زلفین خویش کرده دو تاه
چگونه شاد شود عاشقی ز هجر غمی
که یار زیبا از در درآیدش ناگاه
ز شادمانی گفتم چو روی آن دیدم
[...]
گشادهروی و میان بسته بامدادِ پگاه
فروگذشت به کویم بتی به روی چو ماه
اگر زمهر بود بامداد نور جهان
ز ماه بود مرا نور بامداد پگاه
مهی که بود به قد سرو دلبرانِ سرای
[...]
سری که خلق جهانرا ویست پشت و پناه
امین دین الله است و سعد ملکت شاه
ستوده فخر خراسان محمد یوسف
که چون محمد و یوسف جمال دارد و جاه
اگر محمد و یوسف ندیده اند بهم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.