دوش با خود نفسی مصلحت دنیا را
میزدم هندسه ئی در بدو در نیک امور
گاه میساختمی بر که و حوضی که در او
جز بکشتی نکند خیل خیالات عبور
گه بصحرای هوس از پی نظار گیان
باغها ساختمی متصل دور و قصور
گاهشان کردمی از حور چو فردوس برین
ز آنکه فردوس برین خوش نبود بی رخ حور
ناگهان گفت بگوش دل من هاتف غیب
کز جهان بیخبری بس که شدی مست غرور
رخت بر بند ازین خانه ظلمانی خاک
نور پاکی وطنت نیست بجز عالم نور
بود پیش از تو فراوان چه صدور و چه عظام
وین زمان نیست بجا غیر عظامی ز صدور
خانه ئی بر گذر سیل درین کهنه رباط
بچه کار آید ازو خانه خدا گشته نفور
خانه در عالم وحدت طلب ای ابن یمین
تا بار کانش ز دوران نرسد هیچ فتور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجلیات خیال و اندیشههای خود در مورد دنیا و امور نیک پرداخته است. او به تصویرسازی از باغها و قصرها و لذتهای دنیوی میپردازد، اما ناگهان به خودآگاهی میرسد و پیام یک هاتف غیبی را میشنود که او را از غفلت و غرور آگاه میکند. شاعر به این نتیجه میرسد که زندگی در این جهان فانی و بیخبر از نور حقیقت، چیزی جز ظلمات نیست. او از خواندن این شعر متوجه میشود که پاکی و نور تنها در وطن اصلی و معنوی او وجود دارد و باید از دنیای مادی فاصله بگیرد. در نهایت، دعوت میکند به خانهای که در آن وحدت و نور وجود دارد.
هوش مصنوعی: دیروز، در تنهایی خود به فکر مسایل دنیا و چگونگی بهبود اوضاع بودم و به نظرم میرسید که باید نقشهای برای انجام کارهای خوب بکشم.
هوش مصنوعی: گاهی برای خود حوضی میساختم که فقط در آن کشتی خیالات و آرزوهایم شنا کند و هیچ چیز دیگری در آن جریان نداشته باشد.
هوش مصنوعی: گاهی در دشت آرزوها به دنبال دیدارهای زیبا بودم، در حالی که باغها و عمارتهای دور و نزدیک را ساخته بودم.
هوش مصنوعی: به گاههایی مشغول میشدم با حوریان، چون بهشت برین، زیرا که بهشت برین بدون دیدن چهره حوریان خوشایند نبود.
هوش مصنوعی: ناگهان صدایی از غیب به گوش من رسید که میگفت در این دنیا از غفلت و بیخبری چه اندازه مغرور شدهای.
هوش مصنوعی: لباسهایت را از این خانه تاریک و خاکی بکن، زیرا دیگر در اینجا جز نور معنوی وطن واقعیات وجود ندارد.
هوش مصنوعی: قبل از تو خیلی از افراد بزرگ و برجسته وجود داشتند، اما در حال حاضر تنها در وجود مردان بزرگ میتوان به جاهایی که شایسته است، اشاره کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده میشود که خانهای در مسیر سیل قرار دارد و به رغم کثرت و کهنگی، برانگیخته میشود که ممکن است در آینده به کار بیاید. اما در عین حال، هنگامی که بر اثر بلایا، چنین جایی به محلی برای عبادت تبدیل شود، در نظر پروردگار مطلوب نیست و این نشاندهنده بیاحترامی به مکانهای مقدس است.
هوش مصنوعی: ای ابن یمین، در پهنه وجود، خانهای بساز که در آن وحدت و یگانگی است. تا زمانی که بار این خانه از گذر زمان آسیب نبیند و دچار نقص نشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا که چشمه خورشید ضیا باشد و نور
چشم بد باد در ایام ضیاء الدین دور
دل او تا نشود خالی فردوس از هور
بیکی لحظه مبادا شده خالی ز سرور
به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور
قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
آدمی چون تو در آفاق نشان نتوان داد
بلکه در جنت فردوس نباشد چو تو حور
حور فردا که چنین روی بهشتی بیند
[...]
آفتابی و ز مهرت همه دلها محرور
چشم روشن بود آن را که تو باشی منظور
قربتت نیست میسر به نظر خرسندم
همه مردم نگرانند به خورشید از دور
انتظار نظرم پرده صبرم بدرید
[...]
هرگزم عشق نشد از سرِ پُر سودا دور
عشق از مشعلۀ نار برانگیزد نور
من نه بر قاعدۀ عقل و خرد سیر کنم
که منم شیفته و شیفته باشد معذور
طاقتِ نورِ تجلّی و چو من مسکینی
[...]
دوری از ما مکن ای چشم بد از روی تو دور
زانک جانی تو و از جان نتوان بود صبور
بی ترنج تو بود میوه جنّت همه نار
لیک با طلعت تو نار جهنّم همه نور
بنده یاقوت ترا از بن دندان لؤلؤ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.