هر که در اصل بد نهاد افتاد
هیچ نیکی ازو مدار امید
ز آنکه هرگز بجهد نتوان کرد
از کلاغ سیاه باز سفید
دون پرستی مکن که می نشود
در صفا هیچ ذره چون خورشید
هر کرا دور چرخ جامی داد
بابصارت نکشت چون جمشید
بید را گر بپرورند چو عود
بر نیاید نسیم عود از بید
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
هر که در اصل بد نهاد افتاد
هیچ نیکی ازو مدار امید
ز آنکه هرگز بجهد نتوان کرد
از کلاغ سیاه باز سفید
دون پرستی مکن که می نشود
در صفا هیچ ذره چون خورشید
هر کرا دور چرخ جامی داد
بابصارت نکشت چون جمشید
بید را گر بپرورند چو عود
بر نیاید نسیم عود از بید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاو مسکین ز کید دمنه چه دید؟
وز بد زاغ بوم را چه رسید؟
کوی و جوی از تو کوثر و فردوس
دل و جامه ز تو سیاه و سپید
رخ تو هست مایهٔ تو، اگر
مایهٔ گازران بود خورشید
چون همی بودهها بفرساید
بودنی از چه میپدید آید؟
زانکه او بوده نیست و سرمدی است
کانچه بوده شود نمیپاید
وانچه نابوده نافزوده بود
[...]
پرده گل همه صبا بدرید
کرد چهره به شرم شرم پدید
ابر پوشید روی ماه وز برق
رایت روی ماه بدرخشید
با صیادوار دست گشاد
[...]
ای برآرندهٔ مه و خورشید
نقشبند جهان بیم و امید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.