دی یکی گفت که در مجلس دستور جهان
هر چه خواهد دلت آن نیست که حاصل نشود
لیک یک شیوه در او دیدم و نپسندیدم
وانچنان شیوه پسندیده عاقل نبود
هر که در صف نعال است کنون روز دگر
بجز از صدر گهش مسکن ومنزل نبود
مجلسش از ره تعظیم چو کعبه است و در او
هر کجا فرض کنی منزل نازل نبود
گفتم ای ساده دل اندیشه بخود ره مده
که بنزد خرد اینمسئله مشکل نبود
کعبه را خاصیتی هست که در حضرت او
قدر مفضول کم از رتبت فاضل نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به نقد و بررسی برخی از رفتارها و ویژگیهای انسانی در جامعه میپردازد. گوینده به این نکته اشاره دارد که در مجالس و محافل، هر چیزی که دل میخواهد به دست نخواهد آمد، اما شیوهای را میبیند که پسندیده نیست. او به ویژگیهایی همچون احترام به مقام و منزلت در مجالس اشاره میکند و میگوید که در جایی که بزرگترها حضور دارند، دیگر جایی برای کمترها نیست. همچنین او به اهمیت و جایگاه کعبه به عنوان نماد تقوا و احترام اشاره میکند و میگوید که در این مکان، تفاوت میان افراد کم و زیاد نمیشود. در نهایت، گوینده به شنونده میگوید که در این مسائل، ساده دل نباشد، زیرا در نظر عاقلان این موضوعات پیچیده نیست.
هوش مصنوعی: یک نفر در جلسهای گفت که در دنیای دستور و قوانین، هر آنچه که دلات بخواهد، ممکن است به دست نیاید.
هوش مصنوعی: اما یک طرز و روش در او دیدم که پسندیدم و با عقل جور در نمیآمد.
هوش مصنوعی: هر کسی که اکنون در صف نعال (رفتن به بهشت) است، دیگر در روزهای آینده هیچ منزل و مکان دیگری جز در صدر آن (جایگاه بالا) نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: مجلس او به گونهای است که باید در برابرش احترام گذاشت، مانند کعبه که مقدس و باعظمت است. و هر کجا در این مجلس نگاه کنی، نمیتوانی بگویی که در آنجا جای ویژهای نیست.
هوش مصنوعی: به او گفتم ای بیخبر، به افکار و خیالهای خود توجه نکن؛ زیرا این موضوع برای عقل و فهم درست، چندان مشکل نیست.
هوش مصنوعی: کعبه ویژگیای دارد که در حضور او، ارزش چیزهایی که کمتر از خود هستند، هیچ کم از ارزش چیزهای برجسته ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خرابات شدم دوش مرا بار نبود
میزدم نعره و فریاد ز من کس نشنود
یا نبد هیچ کس از بادهفروشان بیدار
یا خود از هیچ کسی هیچ کسم در نگشود
چون که یک نیم ز شب یا کم یا بیش برفت
[...]
واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود
فرقیی مشکل چون عاشق و معشوق نبود
جز قیاس و دوران هست طرق لیک شدست
بر اولوالفقه و طبیب و متنجم مسدود
اندر این صورت و آن صورت بس فکرت تیز
[...]
شرف نفس به جود است و کرامت به سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش
که محال است در این مرحله امکان خلود
وی که در شدت فقری و پریشانی حال
[...]
آسمان قدر وزیرا چو تو بر روی زمین
تا زمان هست نبودست و بزرگی نبود
شاه ملک کرمی در بر خود فرزین وار
جای دادی و پسندد ز تو هرکس شنود
بنده بر رقعه اخلاص چو رخ راست رواست
[...]
هرکه همچون من و تو از عدم آمد بوجود
همه دانند که از بهر سجود آمد وجود
تا بسی محنت خدمت نکشد همچو ایاز
مرد همکاسه نعمت نشود با محمود
هرکه مانند خضر آب حیات دین یافت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.