گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

ایدل آسوده همی باش که باکی نبود

گر بروی تو حسودی بحسد می نگرد

صبر کن بر حسد و حاسد و دلشاد بزی

کان بد اندیش خود از رنج حسد جان نبرد

غم مخور کز حسد آتشکده ئی شد دل او

که گهی برق زند صاعقه اندر گذرد

آتش ار هیچ نیابد که خورش سازد از آن

کارش اینست که خون دل خود را بخورد

 
 
 
منوچهری

ملک العرش همه ملک به مسعود سپرد

کشور عالم، هر هفت برو بر بشمرد

جمله زنگار همه هند به شمشیر سترد

ملکت هند بد و سخت حقیر آمد و خرد

سوزنی سمرقندی

چیست آن جفت بهم ساخته همچون زن و مرد

چو فلک گرد بدورش فلک گرداگرد

از برین برف همی بارد و زیرین باران

برف گرم آید هر چند بود باران سرد

سرد و گرمش را چون نیک بیندیشی تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مولانا

همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد

همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد

خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید

خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد

چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی

[...]

مجد همگر

آخر ای خاک دلت خون دلم چند خورد

تن ناپاک تو تا کی تن پاکان شکرد

تا دلارام من اندر جگرت جای گرفت

هر شبی ناله من گرده گردون بدرد

روضه ای در تو نهادند که از تبت او

[...]

سعدی

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد

بی‌گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه