بنده سروم بآزادی که چون بالای تست
عاشقم بر گل که همچون روی شهر آرای تست
گر ندارد هندوی زلفت چو من سودای تو
پس چرا همچون منش پیوسته سر بر پای تست
کس نمیبینم که بر بالای چون سروت رسد
جز کمند زلف چین بر چین که همبالای تست
خط مشکین ترا از هر که پرسیدم که چیست
گفت کآن دود دل و سرمایه سودای تست
زرگران صنع گوئی سیم سوزی کرده اند
ز آن خط مشکین که گرد روی مه سیمای تست
دل که بودی جای تو سیلاب غم کردش خراب
چون توانم گفت اکنون کاین خرابه جای تست
جا بگیر اندر میان جان شیرین چون الف
کز قدیم العهد باز این مسکن و مأوای تست
من نمیدانم که حوری یا پری کاندر جهان
ز آدمی باری نمیدانم که کس همتای تست
دل رمید از من چنان کزوی نبودم آگهی
دیدمش اکنون بچین زلف سوسن سای تست
گفتم ای از من رمیده هیچ یادم میکنی
گفت کز عشقش کجا آخر مرا پروای تست
گر کند ابن یمین جان در سرکارت چه باک
جاودان زنده است آنکو کشته غوغای تست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو بستان ملاحت قامت رعنای تست
نور چشم عاشقان خسته خاک پای تست
من نه تنها گشته ام شیدای دردت جان من
هر که را جان و دل و دینی بود شیدای تست
نیر اعظم که لاف از قرب عیسی می زند
[...]
توتیای دیدهٔ عشّاق خاک پای تست
عارفان را نقل مجلس نقل شکر خای تست
ما بتو محتاج و متضر، تو از ما بینیاز
مشکل ما احتیاج ما و استغنای تست
هر چه زان بالاتر استاد ازل خلقت نکرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.