تا شدم آگاه از آن زنجیر زلف قیرگون
از هوای او دلم افتاد در راه جنون
گر توئی ماه دو هفته پس نمیگوئی چرا
همچو ماه نو بود حسن تو هر ساعت فزون
گنج حسنت را که مار مشک پیکر بر سرست
چون بدست آرم که در مارت نمیگیرد فسون
شاید ار گویم که جانست آن پری پیکر که هست
زلف او چون جیم و قامت چون الف ابرو چو نون
از هوای شکر میگون او طوطی عقل
شد زبون آری خرد باشد بدست می زبون
خاک هستی مرا دادند بر باد فنا
آب چشمم از برون و آتش دل از درون
بر دل ابن یمین ترک کمان ابرو زد است
تیر غمزه زخم آن پیدا و پنهان جوی خون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و جنون شاعر نسبت به معشوقی است که زیبایی و جذابیت خاصی دارد. شاعر از زلف و قامت او تمجید میکند و میگوید که دلبستگیاش به او باعث شده تا عقلش را از دست بدهد. عشق او را به حالت درد و آتش میاندازد و احساساتی همچون حسرت و غم را در دلش ایجاد میکند. در کل، شاعر در این اشعار به شدت دچار عشق و شیدایی شده و توصیفاتی از زیبایی و جذابیت معشوقش دارد که نشان از عمق احساسات اوست.
هوش مصنوعی: زمانی که از آن زنجیر موهای سیاهش آگاه شدم، دلم به شدت تحت تاثیر عشق او قرار گرفت و به سمت جنون کشیده شدم.
هوش مصنوعی: اگر تو ماهی باشی، هیچ وقت نمیگویی چرا زیباییات هر لحظه بیشتر از قبل مانند ماه نوست.
هوش مصنوعی: خزانه زیباییات را که مثل ماری با بدن عزیز است، چگونه میتوانم به دست آورم در حالی که جادوی آن در دامنت نگرفته است؟
هوش مصنوعی: شاید اگر بگویم که جان است آن دختر زیبا، چون موهایش به شکل حرف جیم و قامتش به شکل حرف الف و ابروهایش به شکل حرف نون است.
هوش مصنوعی: طوطی عقل تحت تأثیر خوشهوایی و شیرینی زندگی او به گفتن درآمد و این نشان میدهد که خرد و دانش به زبان میآید.
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا وجودم را به باد فنا سپردهاند، اما از چشمم اشک میریزد و دل درونم همچون آتشی سوزان است.
هوش مصنوعی: ابن یمین عاشق به خاطر زیبایی کمان ابروی محبوبش دچار درد و رنج شده است. تیر زخم غمزۀ او، هم آشکار است و هم پنهان، و خون دلش به خاطر این عشق جاری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای منزه ذات تو «اما یقول الظالمون»
گفت علمت جمله را «ما لم تکونوا تعلمون»
چون منزه باشد از هر عیب ذات پاک تو
جای استغفارشان باشد «و هم یستغفرون»
امر امر تست یارب با پیمبر در نبی
[...]
ای غریو کوس تو در گوش بانگ ارغنون
جزع گشت فام از گرد خیلت گنبد فیروزه گون
با سر تیغ تو عمر سرکشان گشته هبا
در کف سهم تو جان گرد نان مانده زبون
در فلک از عمر تو معمور عالمهای جان
[...]
بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون
آیت انا بنیناها و انا موسعون
کی شنود این بانگ را بیگوش ظاهر دم به دم
تایبون العابدون الحامدون السایحون
نردبان حاصل کنید از ذی المعارج برروید
[...]
ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غمزه خون
ترک از ده رفت و سهم او نرفت از ده برون
چون نهاد از رسمه زه برطاق ابرو گفتمش
نیست چون چشم تو شوخی زیر طاق نیلگون
عاشق فرد از ستون خیمه هم در وحشت است
[...]
زاهل شر جامی اگر صد زخم بر جان آیدت
جز دعای خیرشان حرفی مده از دل برون
از نبی نامد چو بر درج گهر سنگین رسید
جز صدای اهد قومی انهم لا یعلمون
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.