ضبط حرفی میکنم کز وی زبان میسوزدم
شکوهای در دل گره دارم که جان میسوزدم
پاس تن از دور میدارد شب هجر تو جان
بس که از داغ جدایی استخوان میسوزدم
جای شیون دود آهم از دهان سر میزند
بس که از سوز درون بر لب فغان میسوزدم
خواستم شمعی که از وی خانهام روشن شود
وه چه دانستم که رخت و خانمان میسوزدم
مهربانان زودتر بخشید خونم را به او
بیگناهم کشته و از بیم آن میسوزدم
کردهام در بیخودی آهی که از وی دور باد
کرد لب تب خال و از دل تا زبان میسوزدم
از که مینالد «نظیری»؟ باز مرغ دام کیست؟
عیبگوییهای آن آتشبیان میسوزدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی بنمای ای صنم کز شوق جان میسوزدم
وآتش غم تا به مغز استخوان میسوزدم
میزند پروانه سلطان عشقت آتشی
در دلم کز پای تا سر شمعسان میسوزدم
چون نویسم شرح شوقت ز آب چشم و دود دل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.