بعزم سفر شاه جمشید فر
بر افراخت رایت بخورشید بر
بهر سو که روی آورد رایتش
قوی پشت باد او بفتح و ظفر
شنیدم ز گفتار کار آگهی
که فرمود شاهنشه بحر و بر
که ابن یمین نیز اقبال وار
درین ره ببندد بخدمت کمر
همانا که رأی همایون شاه
ندارد ز حالم کماهی خبر
ز مستان و پیری و بیحاصلی
برین صورت ار کرد باید سفر
ببینم بچشم آنچه گوشم شنید
که باشد سفر قطعه ئی از سقر
کمال کرم را چه نقصان رسد
اگر شهریار فریدون سیر
ز داد و دهش کار چاکر نخست
بسیم فراوان کند همچو زر
پس آنگه اجازت دهد تا بجان
دعا گوی میباشمش در حضر
ز درگاه عالم پناهش رهی
ندارد جز این التماس دگر
جهاندار شاها بسمع رضا
زمن بشنو این نکته مختصر
بده داد بیچاره گر بایدت
که دادت دهد داور دادگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به سفر شاه جمشید اشاره میکند که پرچم خود را به نشانه پیروزی برافراشته است. او به فرمان پادشاه، به سفر میرود و در این مسیر به دنبال کشف واقعیتهایی است که تنها شنیده است. شاعر از وضعیت خود و ناامیدیاش صحبت میکند و میگوید که اگر شاه فردوس سیر شده، نباید از نظر کرم و بخشش نقصان ببیند. او در نهایت از شاه درخواست میکند که اگر ممکن است، به بیچارگیاش رحم کند و به او کمک کند، چرا که او تنها به دعا و التماس پرداخته است. شعر با اشاره به اهمیت بخشندگی و دادگری شاه به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: شاه جمشید با اراده سفر، پرچم خود را به عنوان نماد خورشید برافراشت.
هوش مصنوعی: هر جا که او روی کند، پرچمش با قدرت و استقامت در باد به سوی پیروزی و فتح خواهد رفت.
هوش مصنوعی: شنیدم از سخنان شخصی با تجربه که فرمان داد که شاه ما بر دریا و خشکی حاکم است.
هوش مصنوعی: ابن یمین، مانند اقبال، در این راه با جدیت و اهتمام به خدمتگزاران میپیوندد.
هوش مصنوعی: به راستی که نظر و تصمیم شاه محترم هیچ اطلاعی از وضعیت من ندارد، مانند ماهی که از حال من بیخبر است.
هوش مصنوعی: اگر به سبب مستان، پیری و بیحاصلی باید سفر کرد، این سفر بر این صورت (ظاهر) لازم است.
هوش مصنوعی: بگذار ببینم با چشمانم آنچه را که گوشم از آن شنیده است، تا متوجه شوم که آیا سفر به آنجا که گفته میشود واقعاً وجود دارد یا نه.
هوش مصنوعی: اگر شهریار فریدون در حال خوشی و سیر باشد، چه آسیبی به کمال و بزرگی کرم و بخشندگی میرسد؟
هوش مصنوعی: کار خدمتگزار ابتدا باید با بخشش و کمک آغاز شود، مانند طلا که درخشش و زیبایی زیادی دارد.
هوش مصنوعی: سپس اجازه میدهد تا به جان دعاگو باشم در حضور او.
هوش مصنوعی: هیچ راهی برای پناه بردن به عالم وجود ندارد، جز اینکه دوباره و بار دیگر التماس کند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه جهان، با گوش شنوا به من توجه کن و این نکتهی کوتاه را بشنو.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال کمک و حمایت هستی، نیکوکاران و قضات صالح آنچه را که باید به تو بدهند، به تو خواهند بخشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که را رودکی گفته باشد مدیح
امام فنون سخن بود ور
دقیقی مدیح آورد نزد او
چو خرما بود برده سوی هَجَر
نبودی جدا یک زمان از پدر
پدر نیز نشگیفتی از پسر
پدید آرد آن سرو بیجاده بر
همی گرد عنبر به بیجاده بر
ز روی و ز بالا و زلف و لبش
خجل شد گل و سرو و مشک و شکر
بت و ماه را نام خوبی مده
[...]
ز شرم گنه آبرویم مبر
چو خاکم ز تقصیر من درگذر
ازین پس پیمبر نباشد دگر
به آخر زمان مهدی آید به در
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.