فدیتک صاحبی بلغ سلامی
الی غیث الندی غوث الانام
غیاث الدین که از بهر تفاخر
کند مستوفی چرخش غلامی
له فی المعضلات صفاء رای
کنور الشمس فی جنح الظلام
ز نظم کلک او گشتست آمن
عقود مملکت از بی نظامی
تزاحمت الافاضل فی ذراه
وهل عذب یکون بلا ازدحام
بگوی آن مرکب موعود گوئی
برون شد از جهان از تیز کامی
رعاک الله ان الخلف شین
فلاتر کن الی خلف الکلام
ز من یک بیت تضمین کرده بشنو
که بادی تا ابد در نیکنامی
اذا ابدئت بالاحسان تمم
فما الاحسان الا بالتمام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازیشانست دل را شادکامی
وزیشانست جان را نیکنامی
اگر دل دلبری دلبر کدامی
وگر دلبر دلی دل را چه نامی
دل و دلبر بهم آمیته وینم
ندانم دل که و دلبر کدامی
نگارینا ، به هر معنی تمامی
دل از وصل تو یابد شاد کامی
بقامت حسرت سرو بلندی
بطلعت غیرت ماه تمامی
ثغوزک مثل عقدالدر حسنا
[...]
ولی چون کرد حیرت تیزگامی
عنایت بانگ بر زد کای نظامی
جز او کس را بنودست این تمامی
ز پیغامبر در فرزند گرامی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.