گنجور

 
نجم‌الدین رازی

آن کس که دل به دنیای غدار می‌دهد

نا پاک و سرد و واهی و غدار می‌شود

تیمار کار خویش خور ار عاقلی که دل

تیمار چون نیابد بیمار می‌شود

کم خُسب زیر سایهٔ غفلت که ناگهان

خورشید عمر بر سر دیوار می‌شود

خرم دلی که در همه عمرش یکی نفس

پیش از اجل ز علت بیدار می‌شود