به همسایگان بذل وا حسان نما
کز احسان بر آنها شوی کدخدا
بده گاه گاهی بر ایشان طعام
که تا خواجه گردی توایشان غلام
کسی گر به ایشان کند داوری
به ایشان حمایت کن و یاوری
مددکار ایشان به هر کار باش
ز احوال ایشان خبر دار باش
اگر از خواصند اگر از عوام
به هر یک تواضع کن و احترام
به ایشان اگر رخ دهد ماتمی
و یا ره نماید به ایشان غمی
درآن ماتم وغم بکن همرهی
مبادا کنی غفلت وکوتهی
برون کن ز دلهایشان درد وغم
پرستارشان باش چون خال وعم
به طفلانشان مهربانی نما
به پیرانشان میهمانی نما
اگر صاحب علم وفضل است وجاه
سزد حرمت ار داری از اونگاه
وگر بینوایند وبی مایه اند
به سر سایه شان شو که همسایه اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.