دلبر من با رخ چون آفتاب
نیمشب آمد بر من بی نقاب
طره او ریخته بر دوش او
شد دل وجان واله و مدهوش او
قامت او طوبی وکوثر لبش
برتنم افتاد تب از غبغبش
چهره او سوره والشمس بود
از کف خلقی دل وجان می ربود
طره اومعنی واللیل کرد
پرسش او را دل ما میل کرد
بر رخ حالم در عشرت گشاد
مرهمی او بر دلم ریشم نهاد
گفت که با جان تو هجرم چه کرد
گفتمش از هجر تومردم زدرد
نامده رفت از بر من آن نگار
گفتمش ای آفت صبر وقرار
بینمت آیا دگر آمد جواب
در برت آیم شبی اما به خواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.