بخش ۱۸ - ناله کردن بلبل و پرسیدن تاک شرح حال او را
ز گل بلبل این بی وفائی چو دید
برفت از بر گل به کنجی خزید
کشید ازجگر ناله های حزین
که بیچاره عاشق بود کارش این
ز آه وفغان آتشی برفروخت
که از شعله اش سنگ را دل بسوخت
بیفتاد چون ماهی دور از آب
به حالش دل مرغها شد کباب
نوه تاک بنت العنب از قدیم
به گل بود چون خویش و او را ندیم
به بلبل بگفت از سرمهر تاک
که ای بلبل ازناله گشتی هلاک
چه رو داده کز دل فغان می کشی
چنین ناله از سوز جان می کشی
گل امروز در گلستان آمده
تو را در تن مرده جان آمده
بود روز شادی و عیش و نشاط
مکن ناله برخیز بر چین بساط
مکش این قدر از دل وجان خروش
برو در بر گل به عشرت بکوش
بکن شکر تا نعمت افزون شود
وگر نه ز دست تو بیرون شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.