هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از پریشانی و دردهای عاطفی خود سخن میگوید. او به چرخش زمان اشاره میکند که دو چیز به او داده: یکی خم موی یار و دیگری دلتنگی و غم. احساس میکند که دلش به خاطر جدایی تنگتر شده و زندگیاش تلخ و زرد شده است. او از رنج و غم شبیه به انار پرخون و دردمند صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دنیای پر از آشفتگی و سردرگمی است، و در این میان، زندگی من به دو بخش تقسیم شده: یکی درگیر مشکلات و تنگناها و دیگری تسلیم زیبایی و جذابیت یارم.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری از تو بیشتر در عذاب است و نگاه به چهرهات احساس تنهایی و درد را در من افزایش داده است. لذت من هم از زندگی شیرین نیست و بیشتر شبیه به زهر یک مار به نظر میرسد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از پریشانی و دردهای عاطفی خود سخن میگوید. او به چرخش زمان اشاره میکند که دو چیز به او داده: یکی خم موی یار و دیگری دلتنگی و غم. احساس میکند که دلش به خاطر جدایی تنگتر شده و زندگیاش تلخ و زرد شده است. او از رنج و غم شبیه به انار پرخون و دردمند صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دنیای پر از آشفتگی و سردرگمی است، و در این میان، زندگی من به دو بخش تقسیم شده: یکی درگیر مشکلات و تنگناها و دیگری تسلیم زیبایی و جذابیت یارم.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری از تو بیشتر در عذاب است و نگاه به چهرهات احساس تنهایی و درد را در من افزایش داده است. لذت من هم از زندگی شیرین نیست و بیشتر شبیه به زهر یک مار به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: رنگ چهرهام زرد شده است، اگرچه رنج و درد زیادی را تحمل کردهام. مانند میوهای که به خاطر غم و اندوه، مانند انار سرخ و پر آب شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شود بحر کف همت تو موج زنان
ور شود ابر سر رایت تو توفان بار
بر موالیت بپاشد همه در و گوهر
بر اعادیت ببارد همه شخکاسه و خار
ای ز کار آمده و روی نهاده به شکار
تیغ و تیر تو همی سیر نگردند ز کار
گاه تیغ تو بر آرد ز سر دشمن گرد
گاه تیر تو بر آرد ز بر شیر دمار
هیبت تیغ تو و تیر تو دارد شب و روز
[...]
دی در آمد ز در آن لعبت زیبا رخسار
نه چنان مست بغایت ، نه بغایت هشیار
طربی در دل آن ماه نو آیین زنبیذ
اثری در سر آن لعبت زیبا رخسار
از زخم زلفش برگ سمنش غالیه پوش
[...]
بوستانبانا امروز به بستان بدهای؟
زیر آن گلبن چون سبز عماری شدهای؟
آستین برزدهای دست به گل برزدهای؟
غنچهای چند ازو تازه و تر بر چدهای؟
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
[...]
هرکه در پیش تو بر خاک بمالد رخسار
ملک کونین مسخّر بودش لیل و نهار
دگران گر به قدم بر سر کوی تو روند
من به سر بر سر کوی تو روم مجنونوار
سلطنت غیر تو کس را نسزد ز انکه به لطف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.