توبرانی اگر ز درما را
نیست ره بر در دگر ما را
شکری کز تونیست باشد زهر
زهر تو هست چون شکرما را
ازگدایان خاکسار توایم
پادشاهی دهی اگر ما را
«گر توانی دلی به دست آور»
مکن اینقدر خون جگر ما را
چاره ای کن که تیر مژگانت
شده در سینه کارگر ما را
یادی ازما نمی کند گاهی
کرده محو از نظر مگر ما را
حاجتی نیستش به سردابه
آنکه گاهی ندیده گرما را
هر که را داده درد دل دلدار
درد دل داده دادگر ما را
بسکه افغان کشد بلند اقبال
از غم هجر کرده کر ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غیر او نیست در نظر ما را
نیست جز وی کس دگر ما را
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.