سروقد غنچه دهن گل بدنی
پای تا سر به حقیقت چمنی
گفتمت سروقد ومنفعلم
که تو نسرین بر وسیمین بدنی
گفتمت غنچه دهن در غلطم
که تو شیرین لب و شکر شکنی
گفتمت گل بدنی معذورم
روح پاکی به تن پیرهنی
هر چه حسن است تو داری همه را
عیب این است که پیمان شکنی
یار اغیاری وبار دل یار
دوست با دشمن ودشمن به منی
فتنه دهری و آشوب جهان
شور شهری وعجب راهزنی
خصم هوش وخرد پیر وجوان
آفت جان و دل مرد وزنی
بوسه ای ده به بلنداقبالت
پس بگویش که چه شیرین سخنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که جانی بودش در بدنی
گر شود هر سر مویش دهنی
دل شود زنده زبی خویشتنی
نه زپر مکری و بسیار فنی
گفتی از چیست که شیرین سخنی
ای صنم بسکه توشیرین دهنی
وصف لعل شکرین تو مرا
شهره کرده است به شیرین سخنی
پیش زلفت ندهد بوبه مشام
[...]
زین حریفان وفا پیشه تنی
داشت دربار ز می چند منی
حزبی و لیدری و انجمنی
جعل قانونی و درد وطنی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.