گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بلند اقبال

نه همی تنها دل ودین از کف من می بری

دین ودل از دست هر شیخ وبرهمن می بری

دین ودل تنها نه از تن ها بری از هر که هست

هوشش از سر صبرش از دل جانش از تن می بری

ازکف خسرو اگر شیرین ارمن برد دل

دل به شیرینی تواز شیرین ار من می بری

گفته بودم دل به کس ندهم ندانستم که تو

با دوچشم از یک نگه دل را به صد فن می بری

گشته درعهدت حرام آسودگی بر مردوزن

بسکه آرام وقرار از مرد واز زن می بری

دشمنی با دوستان یا دوستی با دشمنان

کآبروی دوست را در پیش دشمن می بری

جا به قصر گلشن فردوس گویا کرده است

گربلنداقبال را باخودبه گلخن می بری

 
 
 
سعدی

این چه رفتار است کآرامیدن از من می‌بری؟

هوشم از دل می‌ربایی عقلم از تن می‌بری

باغ و لالستان چه باشد آستینی برفشان

باغبان را گو بیا گر گل به دامن می‌بری

روز و شب می‌باشد آن ساعت که همچون آفتاب

[...]

سیف فرغانی

روی پنهان کن که آرام دل از من می‌بری

هوشم از سر می‌ربایی جانم از تن می‌بری

این چه دلداری بود جانا که با من ساعتی

می‌نیارامی و آرام دل از من می‌بری

گفته‌ای نزد تو آیم بر من این منت منه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیف فرغانی
آشفتهٔ شیرازی

دین و دل ای سیم‌تن تنها نه از من می‌بری

با چنین رو دل ز سنگ و روی آهن می‌بری

می‌کنی اندر شبستان خم زلفت نهان

آنچه دل از خلق اندر روز روشن می‌بری

با چین بستان روحانی که باشد بی‌خزان

[...]

صغیر اصفهانی

ایکه نام آن صنم را در بر من میبری

باخبر شو نام بت پیش برهمن میبری

ایدل افتادی چو در دنبال آن سیمین ذقن

خویش دانستم سوی چاهم چو بیژن میبری

در حقیقت پهلوان عشقست ای دستان سرای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه