گنجور

 
بلند اقبال

نه همی دین و دل از ما برده ای

دین ودل از پیر وبرنا برده ای

نه همی دل برده ای از بت پرست

دل ز بت های کلیسا برده ای

نه همی دل برده ای از دست من

کز دلم جان و تمنا برده ای

من زچشمان تو مستم نه ز می

نشئه از چشمان صهبا برده ای

هم زعنبر نرخ وهم قیمت ز مشک

با دوزلف عنبرآسا برده ای

نه همی تاب وتوان از جان من

در فراق خود به یغما برده ای

از بلند اقبال بی دل هم ز عشق

طاقت وصبر و شکیبا برده ای