در رخ دلبر لبی شیرین چو شکر دیده ام
وندر آن شکر عجب قندی مکرر دیده ام
از شکر قند مکرر می شود پیدا بلی
هم درآن هم زقنادان کشمر دیده ام
چشم زاهد هم ز دیدن شکر لله گشته کور
گوش او رااز شنیدن نه همی کر دیده ام
دلبران زیوربه عارض می کنند از بهر حسن
من به حسن از عارض دلدار زیور دیده ام
خسرو از رخسار شیرین وامق از عذرا ندید
چشم وابروئی که من در روی دلبر دیده ام
زهره هر دم دف زنان گوید به بزم قدسیان
همچواشعار بلنداقبال کمتر دیده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.