گنجور

 
بلند اقبال

نگاه بر رخ خوبان اگر گناه شود

مرا بهل که به رویت همی نگاه شود

اگر که پر هما نیست زلف تو از چیست

به فرق هر که زندسایه پادشاه شود

تو را چو طره سیاه است وچشم ومژه سیاه

غمی ندارم اگر بخت من سیاه شود

نه همچو موی توخوشبوی گشته عنبر ومشک

نه همچو روی تو تابنده مهر وماه شود

به مهر وماه نمودم شبیه روی تو را

ز من مرنج اگر بر من اشتباه شود

کند شبیه کس ار مهر و ماه را به رخت

به پیش روی تو باید که عذر خواه شود

غبار خط به رخت ز آه من نشست آری

مگر نه تیره رخ آئینه را زآه شود

تو آن گلی که چواندر چمن شوی پیدا

به پیش روی تو گل خوار چون گیاه شود

به دهر خواهد اگر کس شودبلند اقبال

بیایدش که به پستی چوخاک راه شود

 
sunny dark_mode