چه نعمتی است اگر یار یار ما می شد
قرار بخش دل بیقرار ما می شد
شدی خلاص دل ما ز ششدر غم و درد
اگر که خال رخ اودوچار مامی شد
به حال ما دلش ار سنگ بودمی شدآب
اگر کسی خبر ازروزگار ما می شد
به یاد عارض او سوی گلستان رفتیم
به هر گلی که رسیدیم خار ما می شد
زآه وناله نمودیم آن چنان کاری
که رعد وبرق به حیرت زکار ما می شد
به هر چمن که رسیدیم بسکه گرییدیم
ز خون دیده چمن لاله زار ما می شد
گرآن نگار برد نامی از بلند اقبال
همین بسی سبب افتخار ما می شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.