به وطن یار سفرکرده ما خوب آمد
یوسفی بودکه اندر بر یعقوب آمد
عاشقان درطرب آئید که معشوق رسید
طالبان در طلب آئید که مطلوب آمد
بس که دل بر سر دل ریخت همی در قدمش
در سرگشته ما سخت لگدکوب آمد
هجر تونوح صفت کرد به پا طوفانی
دل ما بود که درصبر چو ایوب آمد
سرو را با قد تو می نتوان نسبت داد
سیم ساقی چو تو و ساق وی از چوب آمد
می توان خواند ز شاهان بلند اقبالش
هر که درخیل گدایان تومحسوب آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی بازگشت یک معشوق به وطن است و شاعری که از آمدن او خوشحال است. او به یوسف و یعقوب اشاره میکند و عشق و شوق عاشقانه را به تصویر میکشد. در این شعر، شاعر از دلتنگی و صبر در مقابل دوری معشوق صحبت میکند و زیبایی معشوق را با سرو و گیلاس مقایسه میکند. همچنین به جایگاه والای معشوق در دل مردم و در تاریخ اشاره میکند، از او به عنوان کسی که در جمع گدایان نیز مورد احترام است، یاد میکند.
هوش مصنوعی: دوست سفر کرده ما به وطن برگشت و برای ما خوشایند است، او مانند یوسف بوده که به خانه یعقوب بازگشته است.
هوش مصنوعی: عاشقان شاد باشید که محبوب شما پیش شما آمده است. خواهان نیز به دنبال آن باشید که خواسته شما اکنون در دسترس است.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و توجهی که به دل ما دارد، ما نیز احساس گیجی و سردرگمی میکنیم و در برابر او به شدت تحت تأثیر قرار میگیریم.
هوش مصنوعی: فراق و جدایی شما دل ما را مانند طوفانی متلاطم کرده است؛ که صبری مانند ایوب داریم.
هوش مصنوعی: قد تو را نمیتوان به سرو نسبت داد، چرا که زیبایی و لطافت ساق پای تو مانند سیم است و ساقه درخت به قدری ساده و بینظیر است که نمیتوان آن را با تو مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در جمع گدایان تو قرار گیرد، میتواند داستانی از شاهان با اقبال و خوششانسی تو بگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.