عشق هرجا شوید از دلها غبار رنگ را
ریگ زیر آب خنداند شرار سنگ را
گر دل ما یک جرس آهنگ بیتابی کند
گرد چندین کاروان سازد شکست رنگ را
شوخی مضراب مطرب گر به این کیفیت است
کاسهٔ تنبور مستی میدهد آهنگ را
میشود دندان ظلم از کند گشتن تیزتر
اره بیدندانه چون گردد، ببُرَّد سنگ را
در حباب و موج این دریا تفاوت بیش نیست
اندکی باد است در سر صاحب اورنگ را
یک شرر رنگ وفا از هیچ دل روشن نشد
شمع خاموشیست این غمخانههای تنگ را
وهم میبالد در اینجا، عقلکو، فطرتکدام
مزرع ما بیشتر سرسبز دارد بنگ را
برق وحشت کاروان بینشانی منزلم
در نخستین گام میسوزم ره و فرسنگ را
عاقبت از ضعف پیری نالهٔ ما اشک شد
سرنگونی بر زمین زد نغمهٔ این چنگ را
سیر باغ خودنماییها اگر منظور نیست
سبزهٔ بام و در آیینه میدان زنگ را
گوهرم نشناخت بیدل قدر دریا مشربی
کارها با خود فتاد آخر من دلتنگ را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات پیچیده عشق و تنهایی پرداخته و نشان میدهد که عشق میتواند دلها را دچار غبار و افسردگی کند. عشق به نوعی در پیوند با یأس و درد و رنج است و حتی با وجود تلاشها و نغمهها، احساس تاریکی و خاموشی در دل وجود دارد. شاعر به تضاد میان زیبایی و ناامیدی اشاره کرده و در نهایت به ناتوانی در شناخت ارزش واقعی خود و دیگران به عنوان نتیجهی این تجربیات میپردازد. احساساتی چون ناله و ضعف پیری نیز در اشعار حس میشود، که به تنهایی و سرگشتگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: عشق هر جا که برود، بر دلها اثر میگذارد و مانند ریگی که زیر آب به آرامش میخندد، سنگی را که به آن حرارت دادهاند، به خنده میآورد.
هوش مصنوعی: دل ما مانند زنگی است که با آهنگهایش، احساس بیتابی و شوق را در ما ایجاد میکند و مانند چندین کاروان، رنگ و روح زندگی را به هم میزند و دگرگون میکند.
هوش مصنوعی: اگر شوخی نواختن نوازنده به این شکل باشد، پس کاسهٔ طنبور حالتی سرمست و آهنگین را به ما منتقل میکند.
هوش مصنوعی: اگر دندان ظلم را بکنیم، ممکن است که ارهای بدون دنده هم بتواند سنگ را ببرد.
هوش مصنوعی: تفاوتی در عمق و بلندی این دریا وجود ندارد؛ تنها کمی باد است که در سر کسی که تاج دارد، به حرکت درآمده است.
هوش مصنوعی: هیچ دل وفاداری نتوانسته است روشنی بگیرد؛ اینجا تنها تاریکی و خاموشی است که در این خانههای تنگ وجود دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا خیال و توهم سرشار از رشد و بالندگی است، اما عقل در کجا است و فطرت کدام زمین ما سرسبزتر و پربارتر از دیوانگی و شبیه به بنگ (ماده مخدر) دارد؟
هوش مصنوعی: برق وحشت از کاروان بینشانی که در حال حرکت است، در ابتدای مسیر من را میسوزاند و من در این راه و در این مسافت احساس نگرانی میکنم.
هوش مصنوعی: در نهایت، به خاطر ناتوانی ناشی از پیری، صدای ما به زار زدن و گریه تبدیل شد و نغمهٔ چنگ به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: اگر زیباییهای باغ مورد نظر نیست، پس سبزههای روی بام و در آینه به چه دردی میخورد؟
هوش مصنوعی: من به ارزش و عمق خود پی نبردم و مانند دریا که در خود ذخایر و گنجهایی دارد، گاهی به درد و رنجهای خود غرق میشوم. در نهایت، این غم و دلتنگی من را در خود میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مطرب امشب ساز کن با ناله من چنگ را
آتشی دیگر فروز این سوزناک آهنگ را
بس که نالیدم ز درد دوری آن سنگدل
دل به درد آمد ز آه و ناله من سنگ را
دورم از یار و نیارم سوی او رفتن که اشک
[...]
خلق خوش چون صلح می سازد گوارا جنگ را
می نماید چرب نرمی مومیایی سنگ را
بر فقیران مرگ آسان تر بود از اغنیا
راحت افزون است در کندن، قبای تنگ را
خورد از بس زخم های منکر از نادیدنی
[...]
دلبر حکاک من با چرخ دارد جنگ را
می کند سوراخ با الماس مژگان سنگ را
سادگی باغیست طبع عافیتآهنگ را
وقف طاووسان رعناکنگل نیرنگ را
دل چوخونگرددبهار تازهرویی صیدتست
موج صهبا دام پروازست مرغ رنگ را
طبع ظالم را قوی سرمایه سازد دستگاه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.