صفحهٔ دل بیخط زخم تو فرد باطلست
آبرو آیینهٔ ما را ز جوهر حاصلست
گر همه حرف حق است آندمکهگفتی باطلست
هرچه بیرون آمد از لب، خارج آهنگ دلست
نیست از دست تو بیرون اختیار صید ما
پنجهٔ رنگین چوگل تا غنچه میسازی دلست
در ره تسلیم، پر بیخانمان افتادهایم
بر سر ما سایهایگر هست، دست قاتلست
بر سبکباران گرانان را بود سبقت محال
هر قدم زبنکاروان بانگ جرس در منزلست
پنبهٔ داغ مرا با حرف راحتکار نیست
گر بیاض من خطی پیدا کند درد دلست
آب میگردد ز شبنم صبح تا دم میزند
سینهچاکان را نفس بر لب رساندن مشکلست
صدقکیشان را فلک در خاک بنشاند چو تیر
سرو این گلشن به جرم راستی پا در گلست
هیچکس افسردهٔ زندان جمعیت مباد
قطره تا گوهر نمیگردد به دریا واصلست
هر طرف مژگانگشایی حسرت دل میتپد
هر دو عالمگرد بالافشانی یک بسملست
در وطن هم صاف طینت را ز غربت چاره نیست
گوهر این بحر را گرد یتیمی ساحلست
امتیاز حسن و عشق از شوقکامل بردهاند
میرود ازکف دل و در چشم مجنون محملست
نرمخویان را نباشد چاره از وضع نیاز
هرکجا آبیست بیدل سوی پستی مایلست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که دربارهٔ عشق و درد درونی صحبت میکند. شاعر از زخمهای دل و زیباییهای عشق میگوید و به تضادهای زندگی اشاره میکند. او به تسلیم در برابر عشق و مشکلات اشاره میکند و بیان میکند که در جستجوی حقیقت و زیبایی، هر انسانی در معرض درد و رنج است. شاعر به ویژگیهای عشق واقعی و پیچیدگیهای آن میپردازد و به دشواریهای ابراز احساسات اشاره میکند. در نهایت، شعر به تنهایی و غربت عشق و انسانها اشاره دارد و میگوید که انسانها در جستجوی زیبایی و حقیقت همواره با چالشهایی مواجهند.
هوش مصنوعی: دل پاک و بیداغ من بدون زخم تو بیمعناست، زیرا آبروی من و نمایان شدن حقیقت وجودم به ویژگیهای تو بستگی دارد.
هوش مصنوعی: اگر همه چیزهایی که گفته میشود درست است، آن زمانی که تو گفتی نادرست است، هر چیزی که از لبان بیرون میآید، نشاندهنده احساسات و نیتهای درونی است.
هوش مصنوعی: تو در کنترل خودت نیستی، مانند شکارچی با دستانی رنگین که مانند گل در انتظار باز شدن غنچه است و دلش را میسازد.
هوش مصنوعی: ما در مسیر تسلیم، مانند بیخانمانها قرار گرفتهایم و اگر سایهای بر سر ما وجود دارد، این سایه نتیجه دست و کار کسی است که ما را به این وضعیت انداخته است.
هوش مصنوعی: در روزگارانی که سبکباران بر گرانان سبقت میگیرند، پیشرفت هر قدم از کاروانی که در حال حرکت است، دشوار و غیر ممکن به نظر میرسد و نشانههایی از پیشرفت در هر منزل به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: من در دل خود دردی دارم که با کلمات شیرین و آرام نمیتوانم آن را بیان کنم. اگرچه ظاهر من بیخیال به نظر میرسد، اما درونم پر از نگرانی و ناراحتی است.
هوش مصنوعی: آب به خاطر شبنم صبحگاهان در حال حرکت است و این باعث میشود که کسانی که در انتظار نفس کشیدن هستند، با مشکل مواجه شوند.
هوش مصنوعی: آسمان کسانی که راستگو و باصداقت هستند، آنها را به خاک میسپارد. همانطور که تیر درخت سرو، به خاطر راستگوییاش در گلشن، پا به زمین و خاک میزند.
هوش مصنوعی: هیچکس نباید در میان جمعیت احساس افسردگی کند، زیرا قطره تا به دریا نرسد، نمیتواند به گوهر تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هر بار که چشمهایت را به طرفی باز میکنی، دل آشفته و حسرتزدهام به تپش میافتد. همهی دنیا همچون پرندهای که به آسمان پرواز میکند، تنها برای من جانفشانی میکند و این شدت احساس، مانند حالتی است که بر یک فرد زخمی غالب میشود.
هوش مصنوعی: در وطن هم برای انسانهای با خوبی و نیکنژاد، چارهای جز غم غربت وجود ندارد. در واقع، ارزش و زیبایی افراد شبیه جواهری در دریای زندگی است که به دلیل فقر و کمبود در ساحل به سر میبرد.
هوش مصنوعی: فضیلت زیبایی و عشق از شدت شوق به خوبی جدا شدهاند. دل در حال از دست دادن است و در چشم مجنون، عشق به طور کامل و با ارزش خود باقی مانده است.
هوش مصنوعی: نرمخویان نمیتوانند از وضعیت نیاز خود فرار کنند. هر جا که آب و راحتی باشد، آدم آرام و دوستداشتنی به سمت پستی و سادگی تمایل دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست
کان نه راه صورت و پایست کان راه دلست
بر بساط عاشقی از روی اخلاص و یقین
چون ببازی جان و تن مقصود آنگه حاصلست
زینهار از روی غفلت این سخن بازی مدان
[...]
نقش بند جان که جانها جانب او مایلست
عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست
آنک باشد بر زبانها لا احب الافلین
باقیات الصالحات است آنک در دل حاصلست
دل مثال آسمان آمد زبان همچون زمین
[...]
دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت میکند بیحاصلست
یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست
بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست
آن که در چاه زنخدانش دل بیچارگان
[...]
صورت او را ز معنی آشنایی با دلست
ورنه صورتها بسی دانم که از آب و گلست
صورت بت کافری باشد پرستیدن ولی
بت پرست ار معنی بت بازیابد واصلست
هر که او را دیدهای باشد، شناسد صورتی
[...]
هر که مجنون نیست از احوال لیلی غافلست
وانک مجنون را بچشم عقل بیند عاقلست
قرب صوری در طریق عشق بعد معنویست
عاشق ار معشوق را بی وصل بیند واصلست
اهل معنی را از او صورت نمی بندد فراق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.