ز غصه چاره ندارد دلی که آگاه است
فروغ گوهر بینش چو شمع جانکاه است
کجا بریم ز راهت شکستهبالی عجز
ز خویش نیز اگر رفتهایم افواه است
ثبات رنگ نکردم ذخیره اوهام
چو غنچه درگرهمگرد وحشت آه است
قسم به طاق بلند کمان بیدادت
که چون نفس به دلم ناوک ترا راه است
به هستی تو امید است نیستیها را
که گفتهاند اگر هیچ نیست الله است
ز رنگ زرد به سامان سوختن علمیم
چراغ شعلهٔ ما را فتیلهٔ کاه است
چگونه عمر اقامت کند به راه نفس
گره نمیخورد این رشته بسکه کوتاه است
فریب ساغر هستی مخور که چون گرداب
بهجیب خویش اگر سر فرو بری چاه است
به غیر ضبط نفس ساز استقامت کو
مراکه شمعصفت مغز استخوان آه است
به عالمی که تو باشی کجاست هستی ما
کتان غبار خیال قلمرو ماه است
به ناامیدی ما رحمی ای دلیل امید
که هیچ جا نرسیدیم و روز بیگاه است
چسان به دوش اجابت رسانمش بیدل
که از ضعیفی من دست ناله کوتاه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به غم و اندوهی عمیق اشاره میکند که دل آگاه به آن رنج میبرد. او از عدم توانایی و ناامیدی خود سخن میگوید و به ضعف وجودی خود اشاره میکند. حس میکند که در دنیایی پر از وحشت و ناباوری گرفتار است و به دنبال راهی برای رهایی از این شرایط است. او به قدرت وجود معشوق و امیدهای ناشی از آن اشاره میکند و میگوید که این امید میتواند حیات بخش باشد. همچنین، شاعر به فریبندگی دنیا و زودگذر بودن آن هشدار میدهد و از کوشش برای حفظ نفس و تقویت اراده سخن میگوید. در پایان، او از ناتوانی خود در برآورده کردن دعاها و آرزوهایش شکایت میکند و به نوعی حس یأس را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: دل آگاه از غصه راهی برای درمان ندارد، چرا که روشنایی درک و بینش او مانند شعلهای است که در فرصتی بحرانی میسوزد.
هوش مصنوعی: کجا میتوانیم برویم در حالی که از راه تو منحرف شدهایم و ناتوانی خود را نیز به رخ میکشیم؟ حتی اگر از خودمان دور شدهایم، این فقط یک حرف بیهوده است.
هوش مصنوعی: من برای حفظ ثبات خود در برابر خیالات و وسوسهها، مانند غنچهای هستم که در میان هراس و نگرانیها جمع شدهام.
هوش مصنوعی: به بلندای قوس کمان تو قسم میخورم که تیر محبتت در دل من همیشه جاری است.
هوش مصنوعی: وجود تو نویدبخش امید است برای وجود نداشتنها، چرا که گفتهاند اگر چیزی در این عالم نباشد، تنها خداوند وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما به لحاظ ظاهری همچون رنگ زرد در حال سوختن هستیم؛ شعلهٔ وجود ما به جای یک فتیلهٔ محکم، به فتیلهٔ ضعیفی از کاه وابسته است.
هوش مصنوعی: عمر انسان چطور میتواند در این دنیا دوام بیاورد وقتی که زندگیاش به نفس کشیدن وابسته است و این رشته حیات به اندازه کافی طولانی نیست؟
هوش مصنوعی: فریب زیبایی و جذابیت زندگی را نخور، زیرا اگر همه چیز را به خود جذب کنی، در واقع در عمق یک چاه گرفتار شدهای.
هوش مصنوعی: دنبال کسی میگردم که مانند شمع در دلش نور ایستادگی داشته باشد، چون من به جز ضبط نفس، نیازمند همراهیام که جذبهای مانند شعله شمع در وجودش باشد و بتواند به من قوت قلب بدهد، چرا که دل و جان من به شدت تحت تأثیر درد و اندوه است.
هوش مصنوعی: به جهانی که تو در آن حضور داشته باشی، دیگر جایی برای ما نیست. وجود ما تنها مانند غباری از خیال در قلمرو ماه میباشد.
هوش مصنوعی: نمیخواهیم ناامید شویم، اما تو به عنوان دلیلی برای امید، هیچ جایی نتوانستیم به موفقیت برسیم و زمان به پایانش نزدیک است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم درخواست خود را به خدا برسانم، وقتی که از ناتوانیام نالهام به اندازهای نیست که به گوش او برسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدای عرش گواه و زمانه آگاه است
که دین عزیز به سلطان دین ملکشاه است
شهی که خاطر پاک و ضمیر روشن او
ز هر هنرکه خدا آفریده آگاه است
اگر به افسر و گاه است فخر هر ملکی
[...]
شب است و بادیه و دل، فتاده از راه است
ز چپ و راست، مخالف، ز پیش و پس، چاه است
مقام تهلکه است این ولی منم، فارغ
ز کار دل، که به دلخواه یار دلخواه است
مرا سری است که دارم، بر آستانه تو
[...]
به هر چه می نگرم نور طلعت شاه است
به هر طرف که روان می شوم همه راه است
دلیل راه توکل امید کوتاه است
عصا ز دست فکندن عصای این راه است
بیا که وصل تو گل را بهار دلخواه است
چمن ز رخنهٔ دیوار، چشم بر راه است
به هرکجا روم از کوی او، دلم آنجاست
گدا به خانه، ولی کاسه بر سر راه است
مبین حقیر کسی را، که شمع در شب تار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.