صد هنر در پرده دل فرش اقبال صفاست
بیشتر در خانهٔ آیینه جوهر بوریاست
سجده تعلیم است عجز نارساییهای شوق
چین کلفت بر جبینم نقش محراب دعاست
شمع دیدی عبرت از هنگامهٔ آفاق گیر
گرد بال شعله فرسودی فروغ بزمهاست
دولت شاهی ندارد بیش از این رنگ ثبات
کز هواپروردگان سایهٔ بال هماست
مرهم ایجاد استگر طبع از درشتی بگذرد
سنگ این کهسار چون گردد ملایم مومیاست
از هجوم اشک در گرد ستم خوابیدهام
جیب و دامانم ز جوش این شهیدان کربلاست
نالهها در پردهٔ ساز نگه گم کردهایم
مردمک مُهر خموشی بر زبان چشم ماست
از حیا نبود اگر آیینهات پوشد نمد
چشم پوشیدن ز خوب و زشت تشریف حیاست
غافلان عافیت را هر قدم مانند شمع
خفته یک پا بر زمین و پای دیگر در هواست
عاقبت نقش دو عالم پاک خواهد کرد عشق
شعله بهر خوردن خاشاک یکسر اشتهاست
دهر خلقی را به مرگ اغنیا میپرورد
یک نهنگ مرده اینجا بهر صد ماهی غذاست
نغمهٔ ما در غبار عجز توفان میکند
موجها را در شکست خویش تحریر صداست
قامت پیری ز حرصت شد کمینگاه امل
ورنه خمگردیدنت بر هر دو عالم پشت پاست
شیوهٔ خوبان عجب نازک ادا افتاده است
شوخی آنجا تا عرقآلود می گردد حیاست
شانهها چون صبح بیدل یک جهان خمیازهاند
با دل چاک که امشب طرهٔ او آشناست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست
روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست
بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک
چشم عالم کرد روشن کار گیتی کرد راست
وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است
[...]
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
[...]
شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست
شه مرا نانی که داد ار باز میخواهد رواست
شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من
تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست
شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن
[...]
یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست
یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست
یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است
کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست
خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس
[...]
خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست
مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست
بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل
در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست
هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.