ز دستگاه مبر زحمت گرانجانی
مکش روانی از آب گهر به غلتانی
خوش آن نفسکه چو معنی رسد به عریانی
چو بوی گل ز بهارش لباس پوشانی
به نظم و نثر مناز از لطافت تقریر
زبور معجزهای دارد از خوش الحانی
کمال نغمه در اینجا بقدر حنجره است
ادا کنید به خواندن حق سخندانی
سخن خوش است به کیفیتی ادا کردن
که معنی آب نگردد ز ننگ عریانی
حریف مردم بد لهجه بودن آسان نیست
کسی مباد طرف با عذاب روحانی
در اپن هوسکده درس خموشیت اولیست
که بر وقارنویسی برات نادانی
خدای را مپسند، ای بهار رنگ عتاب
شکست آینهٔ دل به چین پیشانی
تغافلت عدم آواره کرد عالم را
مگر به گردش چشم این عنان بگردانی
مسیح موج زند تا تبسم آرایی
جنون بهارکند زلف اگر برافشانی
نشاط با دل آزردهام نمیسازد
به روز زخم کند خندهاش نمکدانی
خطای فکر اقامت به خود مبند اینجا
که درس عمر روانست و سکته میخوانی
به تیغ قطع نشد انتظار ما بیدل
هنوز نامه سیاه است چشم قربانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.