به ما و من غلو دارد دنی تا فطرت عالی
جهان تنگ آسودن دل پر میکند خالی
نقوش وهم و ظن در هر تأمل میشود باطل
خط پارینه باید خواندن از تقویم امسالی
نفس سحر چه مضمون بر دماغ هوش میخواند
که عمری شد ز هوشم میبرد این مصرع خالی
در آن وادی که مخمور نگاه او قدم ساید
دماغ آبله بالد قدح در دست پامالی
به هر واماندگی سعی ضعیفان در نمیماند
فسردن میشود پرواز رنگ از بی پر و بالی
نمیدانم ز شرم فوت فرصت کی برون آیم
عرق عمریست بر پیشانیام بستهست غسالی
به بازار هوس شغل چه سودا داشتم یارب
زیان و سود رفت و مانده برجا ننگ دلالی
جهان بیاعتبار افتاد از لاف دنی طبعان
نیستان پشم میبافد ز شیر و گربهٔ قالی
شکوه عالم موهوم را با ما چه سنجد کس
هجوم ذره گر قنطار چیند نیست مثقالی
به این تسلیم بار نیک و بد تا کی کشم بیدل
سیهگردید همچون شانه دوش من ز حمالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل از بیدل دهلوی به توصیف حسرت و تردید در زندگی میپردازد. شاعر از دنیا و فطرت عالی یاد میکند و به تنگناهای روحی و اهمیت زمان اشاره دارد. او ابراز ناراحتی میکند که فرصتهای زندگی را از دست داده است و به تبعات زیانبار تمایلات دنیوی اشاره دارد. همچنین، شاعر از بیاعتباری دنیا و کسالت ناشی از آن سخن میگوید و بر دوش خود بار سنگین زندگی را احساس میکند. این اشعار به دروننگری و تأمل در کیفیت زندگی انسان و چالشهای آن تاکید دارند.
هوش مصنوعی: دنیا به ما و خودخواهیهای ما دلبستگی دارد و از فطرت عالی و اصیل خود دور میشود. آرامش دل در این دنیای پر از تجمل و خودبینی نمیتواند به وجود بیاید و به نوعی دل را از معنا خالی میکند.
هوش مصنوعی: در هر فکر و تأملی، تصاویر و تصورات اشتباه از بین میروند و برای درک درست و دقیق باید به آنچه در سال جاری اتفاق افتاده است، توجه کنیم.
هوش مصنوعی: نفسِ سحر چه سخن زیبایی را در دل ذهن من میسراید که سالهاست از عقل و درکم میکاهد و مرا به تفکر وادار میکند.
هوش مصنوعی: در آن مکان که نگاه او مست و خوابآلود است، گام برمیدارم و دستانم پر از شراب است، به طوری که گویی پایم بر روی گل و لای میلغزد.
هوش مصنوعی: در هر نوع سرخوردگی و ناامیدی، تلاشهای ضعیف به جایی نمیرسد و در نهایت ناامیدی باعث میشود که رنگها و زیباییها از بین بروند، مانند پرندهای که بدون پر و بال میماند و نمیتواند پرواز کند.
هوش مصنوعی: نمیدانم از چه چیزی خجالت میکشم و چه زمانی میتوانم از این حال بیرون بیایم. عرقی که شبیه به پیری و گذر عمر بر پیشانیام نشسته، حالت پاکی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در بازار آرزوها به دنبال کسب و کار و سود بودم، اما حالا تنها چیزی که باقی مانده است، شرمندگی و عذاب دلالی است.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر ادعاهای بیمبنای عدهای در مورد زندگی و طبیعتش، اعتبار خود را از دست داده است. در حقیقت، از مواد و منابع مختلفی که در دسترس است، مانند شیر و گربه، برای بافتن قالی استفاده میشود، که نشاندهنده نوعی دستکاری و تغییر در واقعیت است.
هوش مصنوعی: عظمت و grandeur دنیا و تصوراتی که از آن داریم، با ما چه ارتباطی دارد؟ هیچ کس نمی تواند ارزش و اهمیت ذرات ریز را در مقایسه با ثروت های کلان و بزرگ بسنجد، زیرا این ذرات نیز بدون ارزش و وزن خاصی هستند.
هوش مصنوعی: تا کی باید این بار سنگین خوب و بد را بر دوش خود تحمل کنم؟ بیدل به حال غمانگیز من مینگرد، مانند شانهای که از بار سنگین خسته و فرسوده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا با دوست می افتد به هر وقتی و هر حالی
ملاقاتی نمی گویم به هر ماهی و هر سالی
نظر بر هر چه اندازم جمال دوست می بینم
خیالش پیش چشم من بر استد هم چو تمثالی
کسی را دوست می دارم که گر مشاطه حسنش
[...]
سرم بیدولتست، ار نه ز پایت کی شدی خالی؟
که حور نرگسین چشمی و ماه عنبرین خالی
خوشا چشمی که روز و شب تواند دید روی تو
که میمون طالع و بخت و همایون طلعت و فالی
نجستم هیچ ازین دنیا بغیر از دیدن رویت
[...]
رمی’ بیتابیی، تغییر رنگی،گردش حالی
فسردی بیخبر، جهدی که شاید واکنی بالی
به رنگ غنچه نتوان عافیت مغرور گردیدن
پریشانی بود تفصیل هر جمعیت اجمالی
بغیر از نفی هستی محرم اثبات نتوان شد
[...]
معاد کل دو قسم آمد یکی نازل یکی عالی
یکی منزل طبیعت دان ودیگر گوهر والا
زجاه محض تصویری زمجد صرف تمثالی
بدوش هوش دراعه بجسم روح سربالی
شود اقبال اگر مرئی تو آن فرخنده اقبالی
بکن شکرانه ایزد تعالی شانه العالی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.