ز نیرنگ خیال طفل شوخ شعله در چنگی
شرر حواله گردیدهست تا گرداندهام رنگی
تجلی صیقا دیدار چون آیینهام اما
نمیباشد به نابینایی حیرانیام زنگی
تلاش لازم افتادهست ساز زندگانی را
سری بر سنگ میباید زدن بی صلحی و جنگی
چو صبح اظهار ناکامیست سامان بهار من
ز پرواز غباری چند پیدا کردهام رنگی
دو عالم میتوان از یک نگاه گرم طیکردن
تک و تاز شرر نی جاده میخواهد نه فرسنگی
فضای وادی امکان ندارد گردی از الفت
همان چین است اگر خاری به دامانت زند چنگی
ببال ای آه نومیدی که از افسون افسردن
تپشها خون شد اما کرد ایجاد دل تنگی
ز یاس قامت خمگشته بر خود نوحهای دارم
پریشان کردهام در مرگ عشرت گیسوی چنگی
زباناضطراب اشکنومیدم که میفهمد؟
شکستم شیشهای اما نبردم بوی آهنگی
چرا برخود ننازد چهره پرداز نیاز من
شکستی طره تا بستی به روی حال من رنگی
ز طبع ما درشتی برد یاد رفتگان بیدل
خرام نالهها نگذاشت درکهسار ما سنگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهارست ای پسر در ده ز بهر رفع دلتنگی
شرابی چون گل و لاله بخوشبوئی و خوشرنگی
نگه کن نقش بندی طبیعت را که در بستان
چنان بر آب میبندد هزاران نقش ارژنگی
جهان شد خرم و خندان کنون آمد زمان آن
[...]
ندارد ساز این محفل مخالف پرده آهنگی
چمن فریاد بلبل میکند گر بشکنی؟نگی
از این کهسار مگذر بیادب کز درد یکرنگی
پری در شیشه نالدگر بگردد پ ری سنگی
به غفلت دادهای آرایش ناموس آگاهی
[...]
توئی آن گل که معروفی بهر گلشن به بیرنگی
اگر چه از تو دارد رنگ نقش کلک ارژنگی
زتو بس نقش پیدا و تو پنهان طرفه نقاشی
بهر گل رنگ و بو دادی و معروفی به بیرنگی
خطرها در بیابان طلب بس هست سالک را
[...]
زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چنگی
همان بهتر که در پایت نهم سر را به نیرنگی
چومن نی هم همانا درد عشقت را به دل دارد
که هر دم می کشد افغان ز هر بندی به آهنگی
بجز زلفت نمی بینم پریشان حالتی چون خود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.