بس رشک قامت او سوخت سر تا پای سرو
موج قمری ریخت از خاکستر اجزای سرو
پیکر آزادی و بار تحمل تهمتست
یک قلم دست تهی میروید از اعضای سرو
نالهٔ آزاد الفت پرور زنجیر نیست
طوق قمری تا کجا خالی نماید جای سرو
نخوت آزادگی دود دماغکس مباد
یک رکگردن نمایانست سر تا پای سرو
نالهٔ درد طراوت آبیار دل نشد
این چمن بیآب ماند از نارساییهای سرو
شور حسن از ساز عاشق بشنو و خاموش باش
کوکوی قمریست اینجا قلقل مینای سرو
رنگ و بو هم قابل تشریف آزادی نبود
از تکلف دوختند این جامه بر بالای سرو
صفر در معنی الفها را یکی ده میکند
طوق قمری میفزاید قدر استغنای سرو
خاک بر سرکرده عشق و پای درگل ماندحسن
گر بهار این رنگ دارد حیف قمری وای سرو
بیدل آخر خاک میگردد درین حرمانسرا
عارض رنگینگل تا قامت رعنای سرو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رزق ما نظاره خشکی است از بالای سرو
وقت قمری خوش که بر سرمی کشد، مینای سرو
در گلستانی که شمشاد تو آید در خرام
سبزه خوابیده گردد قامت رعنای سرو
طوق قمری می کند این جمع را گردآوری
[...]
گر بلغزد بر کنار جوی هستی پای سرو
سایه ات را می نشاند باغبان در جای سرو
بس که یاد قامتت بر باد داد اجزای سرو
نالهٔ قمری شد آخر قد کشیدنهای سرو
چیدن دامن درین گلشن گل آزادگی است
کیست تا فهمد زبان عافیت ایمای سرو
مطلب آزادگیها پر بلند افتاده است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.