گرگدا دست طمع دزدد ز هم در آستین
میکشد خشکی کف اهل کرم در آستین
در قمار زندگی یا رب چه باید باختن
چون حبابم از نفس نقد عدم در آستین
برگ و ساز بیبری غیر از ندامت هیچ نیست
سرو چندین دست میسابد بهم در آستین
ناله گر بر لوح هستی خط کشد دشوار نیست
خامهام زپن دست دارد صد رقم در آستین
آنقدرکاهیدم از درد سخن کز پیکرم
نال دارد پیرهن همچون قلم در آستین
بسکه چون شمعم تنک سرمایهٔ این انجمن
یک گلم هم درگریبانست و هم در آستین
این زمان در کسوت رنگم گریبان می درّد
همچو گل دستی که بر سر میزدم در آستین
وضع آسایش رواج عالم ایثار نیست
پنجهٔ اهل کرم خفتهست کم در آستین
بیقناعت کیسهٔ حرصت نخواهد پر شدن
تا به کی چون مار میگردی شکم در آستین
پیرگشتی، غافل از قطع تعلقها مباش
صبح دارد از نفس تیغ دو دم در آستین
تا به رنگ مدعا دست هوس افشاندهام
کردهام بیدل گلستان ارم در آستین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و دردهای انسانی میپردازد. شاعر با تشبیهاتی عمیق، به تضاد میان رفتارهای انسانها و واقعیت زندگی اشاره میکند. او از «گرگ» و «خشکی کف اهل کرم» سخن میگوید و زندگی را شبیه قمار تعبیر میکند که در آن، وجودش همچون «حباب» ناپایدار است. شاعر از حس تنهایی و ناراحتیاش مینالد و بر این نکته تأکید میکند که هرچه بیشتر تلاش کند، درد و رنج همچنان با اوست.
در نهایت، او به زندگی و عدم قناعت اشاره دارد و میگوید که اگر انسان بخواهد برخواسته از حرص زندگی کند، هرگز سیر نخواهد شد. شاعر میخواهد خواننده را به تفکر درباره تعلقات دنیوی و عدم وابستگی به آنها دعوت کند، و در نهایت، باید به خودآگاهی و درک عمیقتری از زندگی دست یابد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با نیرنگ و طمع به دیگران نزدیک شود، بیرحمانه و بدون تردید از دست انسانهای نیک و با اطواری قلبشان را میگیرد.
هوش مصنوعی: در بازی زندگی، ای پروردگار، چه چیزی باید از دست بدهم وقتی که مانند حبابی هستم که نفس من، در واقع چیزی جز نداشتن نیست و در دستانم است؟
هوش مصنوعی: عشق و هنر به تنهایی نمیتواند بدون پشیمانی خوشایند باشد. مانند سروهایی که با چندین شاخه در آستین هم میچسبند و همدیگر را نوازش میکنند، این نشاندهندهی پیوند و دوستی عمیق است.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد با ناله و غم خود داستانی در زندگی بنویسد، کار سختی نیست. زیرا قلم من در آستینم، به راحتی میتواند با شگردها و هنرهای زیاد، آنچه را که میخواهد به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: من آنقدر از درد و رنج صحبت کردم که لباس بر تنم به اندازهای ناله میکند که انگار طوری شده که مثل قلمی در آستینم قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: من به اندازهی شمعی هستم که در این جمع کمفروغ است و تنها یک گل در گلو و آستینم دارم، که نشان از زیبایی و لطافتم دارد.
هوش مصنوعی: در این زمان، در حالی که لباس رنگی بر تن دارم، دلم دردی شبیه به گلی است که بر سرم میزنم و در آستینم پنهان است.
هوش مصنوعی: وضعیتی که در آن آرامش و راحتی برقرار است، حاصل فداکاری و ایثار دیگران نیست. دستهای سخاوتمند عموماً در کار نیستند و کمتر در حال کمک و حمایت از دیگران هستند.
هوش مصنوعی: اگر همیشه به دنبال مال و ثروت باشی و قانع نباشی، هرگز کیسهات پر نخواهد شد. مانند ماری که شکمش را در آستینش پنهان کرده، همچنان در حال گردش و جستجو هستی.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی تجربهای به دست آوردهای، نباید از دلبستگیها و تعلقات خود غافل شوی. روز جدیدی در راه است و ممکن است به سرعت تغییراتی برایت به وجود آورد که باید مراقب آنها باشی.
هوش مصنوعی: من به خاطر آرزوهایم به رنگ و بوی خواستهها دست یافتهام، مانند گلی که در باغ ارم در آستینم پنهان کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست جرأت دیدم آخر مغتنم در آستین
همچو شمع کشته خواباندم علم در استین
با همه الفت چو موج از یکدگر پهلو تهیست
عالمی زین بحر جوشیدهست رم در استین
باطن این خلق کافرکیش با ظاهر مسنج
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.