زین صفر کز عدم در هستی گشودهایم
آیینهٔ حباب خیالت زدودهایم
گرد هزار رنگ تماشا دمانده است
دستیکه همچو عکس بر آیینه سودهایم
خلقی به یاد چشم تو دارد سجودناز
ما هم به سایهٔ مژههایت غنودهایم
جمعیت وسیلهٔ دیدار مفت ماست
آیینه داری از صف حیرت ربودهایم
پر روشن است حاصل انجامکار شمع
پرواز گریه دارد و ما پر گشودهایم
در وصل هم ز حسرت دیدار چاره نیست
با عشق طالعیست که ما آزمودهایم
از دوری حقیقت ادراک ما مپرس
دربا سراب شدکه به چشمت نمودهایم
از مزرع امید که داند چه گل کند
ما دانههای کاشتهٔ نادرودهایم
جانیم رفته رفته جسد بستهایم نقش
کم نیستیم کاینهمه بر خود فزودهایم
معدومی حقیقت ما حیرت آفرید
پنداشتیم آینهدار تو بودهایم
بیدل ترانهسنج چه سازی که عمرهاست
از پردهٔ خیال حدیثت شنودهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف انسان در مواجهه با هستی و عشق میپردازد. شاعر از غفلت و ناپایداری زندگی صحبت میکند و با تصویری نمادین، احساسات خود را نسبت به معشوق و جهان پیرامونش توصیف میکند. او از دوری و حسرت سخن میگوید و این که چگونه انسانها به دنبال حقیقت و درک معشوق هستند، حتی در میان سرابها و تماشاهای فریبنده. در پایان، شاعر به ناپایندگی وجود و حالتی از حیرت اشاره میکند که از درک الهی و عمیقتر بودن وجود ناشی میشود. در کل، شعر ترکیبی از عشق، حیرت و جستجوی حقیقت است.
هوش مصنوعی: ما از عدم به وجود آمدهایم و با این وجود، تصویر خیالاتت را از ذهن پاک کردهایم.
هوش مصنوعی: دستهایی که مانند تصویری در آینه لمس کردهایم، اکنون از تماشای رنگهای مختلف و زیباییها ناامید و خسته شدهاند.
هوش مصنوعی: افرادی به یاد چشمان تو در حال عبادت و سجدهاند، و ما هم تحت سایهی مژههایت آرام گرفتهایم.
هوش مصنوعی: مردم به نوعی وسیلهای برای ملاقات بیمقدار ما هستند. ما با داشتن آیینه، از صف حیرت و شگفتی دور شدهایم.
هوش مصنوعی: نتیجهی تلاشهای شمع به روشنی و وضوح دیده میشود. در حالی که شمع با پروازش به نوعی از اندوه و گریه دچار است، ما با روحیهای باز و آزاد مواجه هستیم.
هوش مصنوعی: در ارتباط با هم، حتی وقتی که به هم میرسیم، باز هم به خاطر دوری و نبود دیدار، حسرت داریم. این عشق اینطور پایدار است و ما از آن تجربه کردهایم.
هوش مصنوعی: از دوری حقیقت، از ما نپرسید؛ زیرا آنچه میبینید، مانند سراب است که در خیال شما شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: کسی نمیداند در مزرعهٔ امید چه گلی خواهد رویید. ما فقط دانههای نادری هستیم که کاشته شدهایم.
هوش مصنوعی: زندگی ما به تدریج در حال سپری شدن است و ما مانند یک جسم مرده شدهایم. ارزش و تاثیر ما کم نیست، چرا که بر روی خود چیزهای زیادی افزودهایم و به رشد و تحول پرداختهایم.
هوش مصنوعی: ما که خود را در آینهٔ حقیقت میدیدیم، در واقع در حیرت بودیم و نمیدانستیم که چه چیزی بر ما گذشته است. گمان میکردیم که آینهدار تو بودهایم.
هوش مصنوعی: بیدل، شاعر و آهنگساز، به چه چیزی میخواهی آهنگ بسازی وقتی که سالهاست در دنیای خواب و خیال، داستان و اشعار تو را شنیدهایم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زنگ دویی ز آینه دل زدودهایم
تا حسن جانفزای تو با تو نمودهایم
همچو کلیم تا که به طور دل آمدیم
انی اناالله از همه عالم شنودهایم
در گلشن وصال چو شاهان به عیش و ناز
[...]
ما بندگان نه در خور این پایه بوده ایم
گوی سعادت از کرم شه ربوده ایم
تا دیده ایم دیده بر این در فکنده ایم
تا بوده ایم جبهه بر این خاک سوده ایم
چشم طمع ز نیک و بد خلق بسته ایم
[...]
ما ای ندیم دولت خویش آزمودهایم
لختی ز روزگار به سختی نبودهایم
ماگاه کف به سوی بط باده بردهایم
ما گاه لب به لعل بت ساده سودهایم
بر دل گشاده مرد نگیرد زمانه تنگ
[...]
ما سالها مجاور میخانه بودهایم
روز و شبان به خاک درش جبهه سودهایم
با رخش صبر وادی لا را سپردهایم
اندر فضای منزل الّا غنودهایم
پا از گلیم کثرت دنیا کشیدهایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.