شرار کاغذ فرصت کمینم
چراغان نگاه واپسینم
ز خط سرنوشتم میتوان خواند
گریبان چاکی لوح جبینم
غم درد دلم، آه حزینم
نبودم، نیستم، گر هستم اینم
به مستی از عدم واکردهام چشم
چه خواهم دید اگر او را نبینم
نوای عجز اگر فهمیده باشی
به چندین صور میخندد طنینم
چه تلخ افتاد آب گوهر من
که نتواند فرو بردن زمینم
حلاوت میمکد چون شمع انگشت
به قدر خودگداز آبگینم
چو نقش پا و من جولان حرف است
ز کوتاهی به دامن نیست چینم
ز نیرنگ تک و تازم مپرسید
سوار حیرتی آیینه زینم
غبارم را امید دامنی نیست
ندانم بر سر خود کی نشینم
چو شمع از نارساییهای اقبال
به پا افتاد دست از آستینم
دکان جنس نامم تخته اولیست
نگین بندید بر نقش نگینم
اگر بیدل به فردوسم نشانند
همان آلودهٔ دنیاست دینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مباد از بخت فرّخ آفرینم
اگر گیتی نه بر روی تو بینم
سر کوه بلند چندان نشینم
که لاله سر بر آره مو بچینم
الاله بیوفا بی بیوفا بی
نگار بیوفا چون مو گزینم
کنون کآن چشمه را با گُل نبینم
چو خار آن به که بر آتش نشینم
که تامن نیز هر یک را ببینم
ز جمله آنک خواهم بر گزینم
من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان و گر حزینم
به جز آنچه تو خواهی من چه باشم؟
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.