از عزت و خواری نه امید است نه بیمم
منگوهر غلتان خودم اشک یتیمم
دل نیست بساطی که فضولی رسد آنجا
طور ادبم سرمهٔ آوازکلیمم
هرچند سر و برک متاع دگرم نیست
زین گرد نفس قافلهٔ ملک عظیمم
از نعمت بیخواست به کفران نتوان زد
محتاج نیام لیککریم استکریمم
از سایهٔ گم گشته مجویید سیاهی
شستندبه سر چشمهٔخورشید گلیمم
بالیدن من تا ندرد جامهٔ آفاق
باریکتر از ریشهٔ تحقیق جسیمم
چشمی نگشودمکه به زخمی نتپیدم
عمریست چو عبرت به همین کوچه مقیمم
با تیغ طرف گشتهام از دست سلامت
چون شمع به هر جا سر خویش است غنیمم
بیدرد سری نیست سحر نیز درین باغ
صندل به جبین میوزد از دور نسیمم
چون خوشهٔگندمچهدهمعرض تبسم
از خاک پیامآور دلهای دو نیمم
بیدل نیام امروز خجالتکش هستی
چون چرخ سر افکندهٔ ادوار قدیمم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هردم غمی آید ز حریفان لئیمم
گویی به دبستان جهان، طفل یتیمم
آن گلبن فیضم که ز شادابی فطرت
در جوش بود مغز جهانی ز شمیمم
در فکر همه فیض، چو گفتار رسولم
[...]
المنة لله که به کوی تو مقیمم
هر دم رسد از حلقه ی زلف تو نسیمم
ای خاک درت جنّت و فردوس نعیمم
در بارگهت چون سگ اصحاب رقیمم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.