خط مشکین شد وبال غنچهٔ جان پرورش
گشت در گرد یتیمی خشک آب گوهرش
گر به این شوخی کند عکس تو سیر آینه
میتپد برخود به رنگ موج دربا جوهرش
هرکه را از نغمهٔ ساز سلامت آگهیست
نیست جز ضبط نفس دربزم دل خنیاگرش
نسخهٔ دل عالمی دارد که گر وا میرسی
هست صحرای قیامت صفحهای از دفترش
گردباد بیخودی پیمای دشت الفتیم
کاسمان هم میکند گردیدنی گرد سرش
نالهام عمریست طوف لب نفهمیده ست چیست
وای بیماریکه غیراز دل نباشد بسترش
سعی آرامم حریف وحشت سرشار نیست
خواب من چون غنچه برمیآرد از بالین پرش
طفل خویی گر زند لافکمال آهسته باش
میکند چون اشک آخر خودنماییها ترش
بیفنا نتوان چراغ اعتبار افروختن
آتش ما شعله میبارد پس از خاکسترش
احتیاجت نیست جز ایجاد عیب دوستان
مطلبی سرکن به پیش هرکه میخواهیکرش
کبریایی ازکمین عجز ما گلکردنی ست
سایه هم خورشید مییابد زمان دیگرش
تیغ خونخوارست بیدل جادهٔ دشت جنون
تا ز سر نگذشتهای نتوانگذشتن از سرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و درد های انسانی است. شاعر به تصویر غم و یتیمی میپردازد و از مشکلات و شکستها سخن میگوید. او احساس دلتنگی و اضطراب را در زندگی توصیف میکند و به دنیای بیرحم و غیرقابل پیشبینی مینگرد. شاعر به دنبال آرامش در میان این طوفان است و رویای خوابهایش را مانند غنچهای زیبا میبیند. در نهایت، او به ضرورت پذیرش نقصها و عیبهای انسانی اشاره میکند و میگوید که برای صنعتگر عشق، نیازی به کمال و بیعیبی نیست. شعر به تازگیهای حیات و شعلههای اشتیاق پس از خاموشی اشاره میکند و عجز و ضعف انسانی را در برابر عظمت هستی نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: خطی که به رنگ مشکی است، نشانگر غنچهای است که جانش در دوران یتیمی و خشکی پرورش یافته، و همانند آب، گوهر ارزشمندش را پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: اگر به شوخی، تصویر تو در آینه ظاهر شود، آینه به حالت تپش در میآید و رنگ موج دریا را به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از صدای دلنشین موسیقی زندگی آگاهی دارد، تنها با کنترل نفس خود در جشن قلب نوازنده میتواند حضور داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل هر انسانی یک عالم خاص و بزرگ دارد. اگر به عمق این دل نفوذ کنی، مانند آن است که به سرزمین قیامت وارد شدهای و صفحهای از دفتر نوشتههای او را میبینی.
هوش مصنوعی: هواپیماهای بیهدف در دشت عشق، در حال چرخش هستند و دنیای اطرافشان را به هم میزنند.
هوش مصنوعی: من مدتهاست که در حال ناله و زاری هستم، اما کسی متوجه نشده است که این نالهها به چه موضوعی تعلق دارند. افسوس بر حال کسی که تنها دلش بستر و محل آرامش اوست و غیر از آن چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: تلاشهای من به آرامی نمیتواند با احساسات شدیدی که در من وجود دارد، مقابله کند. خواب من مانند غنچهای است که از تشک خوابم میروید و شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: اگر کودکانهای ادعای کمال و بزرگی کند، باید آرام و متین باشی، چون آن ادعاها در نهایت تنها به مانند اشکهایی خواهند بود که در آخرین لحظات خودشان را نشان میدهند و زود از بین میروند.
هوش مصنوعی: برای ایجاد نوری از اعتبار، نمیتوان به چیزهای بینهایت تکیه کرد؛ آتش وجود ما پس از خاموشی و خاکستر شدن همچنان شعلهور میباشد.
هوش مصنوعی: تو نیازی نداری که فقط به خاطر نقاط ضعف دوستانت، درباره آنها صحبت کنی؛ میتوانی پیش هر کس که میخواهی مطلبی را بیان کنی.
هوش مصنوعی: عظمت و بزرگی ما به خاطر ناتوانیمان گل کرده است، به طوری که حتی سایه هم در زمانی دیگر به خورشید میرسد.
هوش مصنوعی: تیغی که خطرناک و مرگبار به نظر میرسد، بیدل، نشانهای از مسیری پرخطر و پرچالش در دنیای جنون و آرزوی غیرممکن است. تا زمانی که نتوانی از خطرها و چالشهای بزرگ عبور کنی، به هیچ وجه امکان ندارد که به سادگی از این مسیر عبور کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کیست شیخ الوقت تا فریاد دارم بر درش
زان که خلقی در ضلالت برد زلفِ کافرش
آن که گر یک بوسه با بادِ صبا هم ره کند
در خروش آید نباتِ مصر و شهد از شکّرش
وان که از رویِ شرف لؤلؤیِ لالا در صدف
[...]
چیست آن گوهر که هست از لعل تاجی برسرش
وز پرند آل دائم گرته ئی اندر برش
هست سرخی باد سار و تنگ چشم و سخت دل
وز لباس آل عباس است اکثر بسترش
همچو بیماریست مزمن لیک گر میلش بود
[...]
آن قبای نیلگون بینید در سیمین برش
همچو شاخ گل که باشد خلعت از نیلوفرش
در کبودی فلک چون او مهی پیدا نشد
کاین چنین باشد لباس آسمانی در خورش
جان فدایت باد ای دربان دمی مانع مشو
[...]
نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ترش
هرکه در صحرا رآید عقل باشد کمترش
شمع من کاش از سر بیمار هجران بگذرد
کز نظر خواهد شد امشب تا بروز محشرش
بر لب آمد جان بیمارم چه باشد کز کرم
[...]
لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش
زد صبا از قهر گلبرگ ترش را بر سرش
پیش خورشید رخت گل را نمی بیند جمال
گر چه می بندد هوا از در شبنم ز یورش
گشت گل پروانه شمع جمالت ای پری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.