شب که از شور شکست دل اثر پرزور شد
همچو چینی تار مویی کاسهٔ طنبور شد
برق آفتگر چنین دارد کمین اعتبار
خرمن ما عاقبت خواهد نگاه مور شد
عیش صد دانا ز یک نادان منغص میشود
ربط مصرع بر هم است آنجا که حرفی کور شد
نفس را ترک هوا روح مقدس میکند
شعلهای کز دود فارغ گشت عین نور شد
گر نمکدانت چنین در دیدهها دارد اثر
آب در آیینه همچون اشک خواهد شور شد
دل شکست اماکسی بر نالهٔ ما پی نبرد
موی چینی جوهر آیینهٔ فغفور شد
کاش چون نقش قدم با عاجزی میساختم
بسکه سعی ما رساییکرد منزل دورشد
ساغر عشق مجازم نشئهٔ تحقیق داد
مشت خونم جون مجنون میزد ومنصورشد
چون سحر کم نیست گر عرض غباری دادهایم
بیش ازین نتوان به سامان نفس مغرور شد
عمرها شد بیدل احرام خموشی بستهام
آخراین ضبط نفس خواهد خروش صور شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانکننده احساسات عمیق و شکست دل شاعر است. شاعر به نشانههای ناامیدی و دردهایش اشاره میکند و میگوید که دلش به مانند کاسهای شکسته است. او به تأثیرات منفی انسانهای نادان بر زندگی حکمتآمیز دیگران اشاره میکند و از جدایی نفس از خواستههای دنیوی سخن میگوید. همچنین شاعر به تلاشهایش برای رسیدن به آرامش و حقیقت اشاره میکند و در نهایت، به این نتیجه میرسد که زندگیاش با سکوت و خموشی همراه است، به طوری که شاید روزی این سکوت به فریاد تبدیل شود. در کل، شعر غم و اندوه و جستجوی معنا در زندگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در شب، هنگامی که دل شوره و ناامیدی را تجربه کرد، احساساتش به شدت شعلهور شده و مانند یک تکه چینی که در اثر فشار کاری میشکند، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. این احساسات در او مانند صدای طنبور به وجود آمد.
هوش مصنوعی: برق آفتاب به آرامی در کمین است و در نهایت اعتبار و ارزش کشت و خرمن ما را به خطر میاندازد، مانند اینکه روزی بر سر ما خواهد آمد که همچون یک مور کوچک بیاهمیت شویم.
هوش مصنوعی: زندگی صد دانشمند به خاطر یک نادان خراب میشود، زیرا ارتباط و هماهنگی سخنان در جایی که گفتار نادرست و نادانی وجود دارد، به هم میریزد.
هوش مصنوعی: اگر انسان از خواستهها و تمایلات نفسانی خود دست بکشد، روح او پاک و مقدس میشود. همچنان که آتش، با رهایی از دودی که تولید میکند، به نور خالص تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر دهان تو بویی از نمک دارد، در چشمان دیگران مانند آب در آینه، تاثیرش را خواهد گذاشت و مانند اشک، دلها را متاثر خواهد کرد.
هوش مصنوعی: دل ما شکست اما کسی به درد و غم ما توجه نکرد. موی چینی مانند جوهر درخشان آیینهٔ فغفور شد.
هوش مصنوعی: ای کاش میتوانستم مانند ردپایی بر زمین، با فروتنی و ناتوانیام نشانههایی بگذارم، زیرا تلاشهای ما به قدری ناکام مانده که مقصدی که میخواستیم به آن برسیم، از دسترسمان دور شده است.
هوش مصنوعی: جام عشق، مجازی است که نشئهٔ حقیقت را به من میدهد. ضربهای که خونم را به جوش میآورد، جان مجنون را میزد و مرا به مرتبهٔ بالاتری رساند.
هوش مصنوعی: اگر در اوایل صبح اندکی از مشکلات و غبارها را بیان کردهایم، به خاطر این است که نمیتوانیم بیشتر از این به نفس مغرور فخر بفروشیم.
هوش مصنوعی: سالهاست که من در سکوت به سر میبرم و دل نمیزنم. اما در نهایت، این خودداری و آرامش حتماً به صدایی بلند تبدیل خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرکشید از کبر ابلیس و چنین مهجور شد
دعوی حلاج بر حق بود از آن منصور شد
شد شمع از سوختن این فنر بس پروانه را
کاو به هر جمعیّتی در عاشقی مشهور شد
شام رمزی گفت از مویش چنین تاریک شد
[...]
آن که از معماری عدلش جهان معمور شد
زین خراب آباد آیین خرابی دور شد
بی تو بر من شش جهت چون خانه زنبور شد
چار دیوار عناصر تنگنای گور شد
از سر مشق جنون افتاده بودم سالها
نوخطی دیدم که داغ کهنه ام ناسور شد
هرکجا عشاق را درد طلب منظور شد
رفتن رنگ دو عالم خون یک ناسور شد
رنگ منت برنمیدارد دل اهل صفا
صبح ، زخم خویش را خود مرهمکافور شد
بسکه دیدم الفت آفاق لبریز گزند
[...]
چشم امید از مشیر الملک یارب کور شد
آرزوها ازجفای او زدلها دور شد
آفتاب مکرمت در آسمان عهد او
زیر ابر کینه و بغض وحسد مستور شد
هر کجا صاحبدلی ز اعمال او مغموم گشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.