محو طلبت گردی اگر داشته باشد
آن سوی جهان عرض سحر داشته باشد
دل آیهٔ فتحی است ز قرآن محبت
زیر و زبر زخمی اگر داشته باشد
از شعلهٔ هم نسبتی لعل تو آب است
هر چند که یاقوت جگر داشته باشد
ما و من وحدتنگهان غیرتویی نیست
این رشته محالست دو سر داشته باشد
آن راکه زکیفیت چشمت نظری نیست
از بیخبریها چه خبر داشته باشد
چشم تر ما نیز همان مرکز حسن است
چون آینهگر پاس نظر داشته باشد
از طینت ظالم نتوان خواست مروت
شمشیر کجا آب گهر داشته باشد
امروز دم کر و فر خواجه بلند است
البته که این سگ دو سه خر داشته باشد
سوز دلم از گریه چرا محو نگردید
بر آتش اگر آب ظفر داشته باشد
سیلاب سرشکم همه گر یک مژه بالد
تا خانهٔ خورشید خطر داشته باشد
افسانهٔ هنگامهٔ اوهام مپرسید
شامیکه ندارم چه سحر داشته باشد
بیدل من و آن ناله از عجز رسایی
در نقش قدمگرد اثر داشته باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این اشک جگرگون چه اثرداشته باشد
پیداست که طفلی چه جگرداشته باشد
با هردوجهان عشق به یک دل نتوان باخت
یک خوشه محال است دو سرداشته باشد
بی برگ توکل بودآن کس که نشیند
[...]
چشمی که بر آن جلوه نظر داشته باشد
یارب به چه جرات مژه برداشته باشد
هر دلکه ز زخم تو اثر داشته باشد
صد صبحگل فیض به بر داشته باشد
عمریست دکان نفس سوختهگرم است
[...]
سیلی که در این راه گذر داشته باشد
از خانهٔ دیوانه خبر داشته باشد
آزردگی هیچ دلی را نپسندد
رحمی به دل خویش اگر داشته باشد
درمان دلم هیچ مپرسید ز جانان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.