عرقآلوده جمالی ز نظر میگذرد
کزحیا چون عرقم آب ز سر میگذرد
کیست از شوخی رنگ تو نبازد طاقت
آب یاقوت هم اینجا ز جگر میگذرد
خط مسطر نشود مانع جولان قلم
تیغ را جادهکند هرکه ز سر میگذرد
موج ما بینم ازین بحر پر آشوب گذشت
همچو نظاره که از دیدهٔ تر میگذرد
نیست درگلشن اسباب جهان رنگ ثبات
همه از دیدهٔ ما همچو نظر میگذرد
منزلی نیست که صحرا نشد از وحشت ما
غنچه در گل خزد آنجا که سحر میگذرد
شوخی رشتهٔ نومیدی ما بس که رساست
ناله تا بال گشاید ز اثر میگذرد
چون نفس خانهپرستیم و نداریم آرام
عمر آسودگی ما به سفر میگذرد
در مقامی که قناعت بلد استغناست
کاروان چون تپش از موج گهر میگذرد
به هوس ترک حلاوت ننمایی بیدل
نیست بیناله اگر نی ز شکر میگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دم عیسی است که با باد سحر میگذرد
وآب خضر است که بر روی خضر میگذرد
عمر اگرچه گذران است عجب میدارم
با چنان باد و چنین آب اگر میگذرد
میندانم که ز فردوس صبا بهر چه کار
[...]
کیست آن سرو که بر راه گذر میگذرد
نور چشم است که بر اهل نظر میگذرد
درد دل بین که طبیب از سر حسرت ما را
خسته، افتاده همیبیند و در میگذرد
غرق دریای سرشکم عجب این کز غم تو
[...]
پای بر چرخ نهد هرکه ز سر میگذرد
رشته چون بیگره افتد ز گهر میگذرد
جگر شیر نداری سفر عشق مکن
سبزه تیغ درین ره ز کمر میگذرد
در بیابان فنا قافلهٔ شوق من است
[...]
زین گلستان که گلش رنگ ندامت دارد
شبنمی نیست که بیدیدهٔ تر میگذرد
از نفس چند پی قافلهٔ دلگیریم
سنگ عمریستکه بردوش شرر میگذرد
دام دل نیست به جز دیده که مینای شراب
[...]
گر از این واقعه اشکت ز بصر می گذرد
قدر این قطره ز دریای گهر می گذرد
می دهد آهت از این غم به شبستان لحد
نور شمعی که زخورشید و قمر می گذرد
آه از آن شب که حسین گفت به یاران فردا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.