گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

گریک نفس آیینه‌کنی نقش قدم را

بر خاک نشانی هوس ساغر جم را

معنی نظران سبق هستی موهوم

بیرون شق خامه ندیدند رقم را

بیهوده در اندیشهٔ هستی نگدازی

تاگل نکنی راه صفا خیز عدم را

آشفتگی آیینهٔ تجرید جنون کن

پرچم‌گل شهرت اثریهاست علم را

بر نقد بزرگان جهان چشم ندوزی

کاین طایفه درکیسه شمردند درم را

آن راکه نفس مایهٔ جمعیت روزی‌ست

چون مار نباید همه پاکرد شکم را

تا چاشنی فقر فراموش نگردد

از مایدهٔ خلق گزیدیم قسم را

آنجاکه به‌تحریررسد صفحهٔ حسنت

از نیزهٔ خورشید تراشند قلم را

تشریف ادب سنجی تعظیم نگاهت

برپیکر ابروی بتان دوخته خم را

بی‌پا و سر از بسکه دویدیم به راهت

در آبله چون اشک شکستیم قدم را

تا خجلت عصیان شود اظهار ندامت

جای مژه بر دیده نهم دامن نم را

بیدل چه اثر واکشد از درد برهمن

نیشی نگشوده‌ست رگ سنگ صنم را

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ابوالفرج رونی

امروز نشاطی است فره فضل و کرم را

و امروز وفاقیست عجب تیغ و قلم را

زیرا که در او بر شرف گوهر آدم

تقدیر همی وقف کند عرض حشم را

منصور سعید آنکه به انعام و به افضال

[...]

انوری

ای قاعدهٔ تازه ز دست تو کرم را

وی مرتبهٔ نو ز بنان تو قلم را

از سحر بنان تو وز اعجاز کف تست

گر کار گذاریست قلم را و کرم را

تقدیم تو جاییست که از پس روی آن

[...]

سیف فرغانی

ای بر گل روی تو حسد باغ ارم را

بت کیست که سجده نکند چون تو صنم را

خورشید نهد غاشیه حکم تو بر دوش

در موکب حسنت مه استاره حشم را

در جیب چمن باد صبا مشک فشاند

[...]

کمال خجندی

دوش از در میخانه بدیدیم حرم را

می نوش و ببین قسمت میدان کرم را

فرمان خرد بر دل هشیار نویسند

حکمی نبود بر سر دیوان قلم را

ای مست گر افتی به سر تربت شاهان

[...]

میلی

ای قافله‌سالار، غمت راه عدم را

وی سلسله جنبان خم زلف تو ستم را

افسونگر عشق تو ندانم به چه حکمت

سرمایهٔ آسوده‌دلی کرده الم را

هرگه گذری از در بتخانه خرامان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه