ز عشقت دل مسلم برنگردد
ز کویت باد بی غم برنگردد
ز من پرسی باشد عاشق آنکس
که با زخمت ز مرهم برنگردد
سر شاخ امید آن مرغ دارد
که از دام تو یکدم برنگردد
به یک زخم از تو چون گردد آن دل؟
که گر خونش خوری هم برنگردد
ترا پرسم که برگشتی ز بیداد
بگوی آری که عالم برنگردد
ز عشقت بر نگردم من تو دانی
که تشنه ز آب زمزم برنگردد
تو محرم باش و خوش بنشین که هرگز
مجیر از هیچ محرم برنگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.