ای شب خجل ز مویت گل تنگ دل ز رویت
کوثر عرق گرفته از شرم خاک کویت
ماییم و خشک جانی بر کف نهاده پیشت
یا رحمت است رایت یا کشتن آرزویت
عالم ز عشوه پر کن دلها به غمزه بشکن
کس را نماند رویی کارد سخن به رویت
آشوب شهر جویی بربند راه وصلت
خون ریز خلق خواهی بگشای بند مویت
اینک مجیر و شهری در پی به خصمی تو
با تو چه جای بیم است با خصم کینه جویت؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت
با زلف مشک بویت باشد شبم چو رویت
حسن هزار لیلی عشق هزار مجنون
داری وزان زیادت دارم به خاک کویت
یک سلسله ز مویت دیوانه را تمام است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.