کفر اول می شناسد هر کسی
لیک ثانی کفر کی داند کسی
غیر خاصان کس نداند کفر این
مردمان دیدم در آن حیران بسی
خوش بود این کفر از ایمان ما
من نه گفتم عارفان گفته بسی
یار این کفرست ایمان الخواص
غیر خاص الخاص چون داند کسی
عین عارف گشت آن مرد خدا
کفر ثالث نیک گرداند کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند گردی گرد این بیچارگان؟
بیکسان را جوئی از بس بیکسی!
تا توانستی ربودی چون عقاب
چون شدی عاجز گرفتی کرگسی
فاسقی بودی به وقت دسترس
[...]
چون کسی میبشکند نان کسی
حق گزاری میکند آن کس بسی
خار در دل گر بدیدی هر خسی
دستْ کِی بودی غمان را بر کسی؟
گفت وقتی دل ببرد از من کسی
همچو من بودند ازو بیدل بسی
پرده بر رویش فروهشتم بسی
تا نبیند خویشتن را هر کسی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.