گنجور

 
سلطان باهو

خدایا کن تو بر من مهربانی

که جز تو نیست دردم را، تو دانی

فتادم کوی تو بیمار عشقت

مداوا کن طبیبا نبض دانی

ندیدم در جهان جز تو طبیبی

طبیبا! حاذقا! دردم تو دانی

زدرد دل بسی آه است و ناله

زشوق جان ضمیرم را تو دانی

که داند جز تو حال درد مندان

یقین دانی تو حال یار جانی